جونگکوک:میخوام اقای کیمتهیونگ رو ملاقات کنم..
منشی:اسمتون؟
: جئون جونگکوک
:ایشونسرشون شلوغه بدون تایم گرفتننمیتونین ملاقاتشون کنین
جونگکوک:لطفا باهاشون تماس بگیرید و بگید من اومدم حتما قبول میکنن
منشی سر تکون داد و تماس گرفت
ته:بله؟
منشی:اقای کیم یه اقایی اومدن میخوانشمارو ببینن
ته:خوشتیپه؟
منشی:بله
ته:چقدر..
منشی:اقای کیمممممم
ته:باشه باشه بگو بیاد پیشم..
منشی:حتی اسمشمنگفتم..
ته:مهمخوشتیپیشه..
و قط کرد..
حقیقتا دقیقا میدونست قراره کیبیاد پس نیازینبود اسمشو بپرسه..
با چند ضربه به در وارد دفتر تهیونگ شد
تهیونگ:اووووه ببینکیاینجاس..چیتورو اینجا کشونده؟
جونگکوک:سلام اقای کیم من اومدم اینجا چون فکمیکنم اشتباهیی رخ داد
ته:اوه چه اشتباهی پسر؟
جونگکوک:این پولی که به عنوان دستمزد واریزکردید مبلغش درست نیست
ته:اوه..واقعا؟ بزار ببینم..
تلفنشو برداشت و از منشیش خواست به هوسوک بگه بیاد
ته:الانمعلوممیشه و لبخند مستطیلی تحویل جونگکوک داد
ته:چرا هنوز ایستادی بشین پسر..
جونگکوک مو های توی صورتشو کنار زد و ارومنشست..
هوسوک وارد شد
ته:هوسوکا..جئون شکایت داره..
هوسوک با دیدن جئونابرویی بالا انداخت
هوسوک:چیزی شده مسترجئون؟
ته:مثله اینکه اشتباهی براش پول واریز کردی..
جونگکوک:بله..منهمچینفکریمیکنم..
ته:چقد واریزکردی هوسوکا؟؟
هوسوک:۲۵۰۰ دلار
ته:چی؟؟ینیچی..
هوسوک و جئوناز لحن جدی ته شوکه شدن..
جئون فکرمیکرد چقدر میتونه یه ادم تغییر مود بده..همین چندثانیه پیش لبخندش جمع نمیشد..
و همینطور نگران هوسوک بود چون فکرمیکرد قراره بخاطر اینهمهپولی که داده تنبیه بشه..
هوسوک:چی شده تهیونگ..
تهیونگ:فکر میکردم اشتباه کرده باشی ولی نه در این حد
جونگکوک سرشو تکون داد و خواست حرف تهیونگو تایید کنه که با ادامه حرفتهیونگ ساکت شد
تهیونگ:اخه چرا ۲۵۰۰ دلا هوسوکا...چرا انقدر خسیسی؟؟ منکمبهت حقوق میدم؟؟؟
هوسوک:چقدر باید واریز میکردم..
تهیونگ: اون قبول کرد که کار مارو راه بندازه..این صفر
اقای جئون از سر کلاسش پاشده اومده..این یک
دوربینشو بخاطر اینکه ما دیرمون بشه بر نداشته..این دو
با دوربین یکی دیگه عکاسی کرده..این سه
میام وعده ای که میتونسته بخوره رو نخورده ..اینچهار
هوسوکا..تو قیمت روی کارش گذاشته..
ولی باید قیمت رو زمانشمیزاشتی..زمانی که از دست داده..
زمانی که میتونست غذاشو درست کنه و حتی امتحانش کنه..
پول زمانیکهگذاشته رو براش واریز کن هوسوکا
جئون:اقای کیم..لطفا
تهیونگ:هی پسر...خوب شد که اومدی..میدونی..تو خیلی با ارزشی ثانیه هاتم با ارزشه..خودتو دست کمنگیر..
خودکمبین نباش...افرین..
تو اینجایی واین باعث خوشحالیه
جئون:اقای کیم..بازممننمیتونم اینو قبول کنم..من اومدمکه بگممبلغ زیاده..
تهیونگ:چرا؟؟من صدقه که ندادم...این حقته حق
..هرکیمگفتنیست بگو بیام بهش نشون بدم..
هرکسی به من لطف کنه باید جواب بگیره..
جئون:ولی اخه..
تهیونگ:ولی اما اخه اگه نداریم...
اه راستی پسر..میخواستم باهات تماس بگیرم..که بیای برای یه کاره دیگه..
هوسوکااااا چرا ایستادی بشین
خب میرم سر اصل مطلب ...دلت میخواد با ما همکاری کنی؟؟
جئون با دهن باز به تهیونگنگاهمیکرد..
تهیونگ:جوابت مثبته؟ میدونستم..شنیدم چند وقته خودتو سرگرمکلاسای مختلف کردی و کار نمیکنی ..وضعتم که بد نیست پس نمیتونم با پول به سمت خودم بکشمت..
خب پس با شرکتم به سمت خودم میکشمت ..
هوسوک نخند..بجی میخندی
هوسوک:به تو
ته:اوکی..خبجونگکوک شییی امیدوارم درباره پیشنهادم فککنی..پای قرار داد میبینمت..
جئونبلند شد
جئون:خیلی ممنون واقعا..باشه دربارش فکرمیکنم لطفا پول بیشتری برام واریز نکنید..
ته:باشه پس یروز دعوتم کن از دلمدر بیار..
جئون ریز خندید و سر تکون داد
جئون:خب فلن اقای کیم
به محض اینکه از در خارج شد تهیونگمثله فشنگ به سمت دسشویی دوید
وقتی با چشمای نورانی خارج شد هوسوک رو دید
ته:هنوزاینجایی هیونگ؟
هوسوک:چرا بهش پیشنهاد دادی؟ کارش اونقدرام حرفه ای نیست
تهیونگ:خیلی کول و خفن به نظرنرسیدم ایا؟
هوسوک:اره خیلی با اوننیش بازت و حرف عجیب اخرت
چرا الکی گفتی کم براش واریز کردم..
تهیونگ:چجوری بگمهیونگ میخواستم جلب توجهکنم .. راستش یکم ازش خوشماومده..
$$$$$$$
عاااااا بیب باید بگم کاپل تهجینه
ویکوک نیست...پس براش صبر کنین😍🔪ستارهپایین چه زیباس
YOU ARE READING
Safe
Random(کامله:/) -من عجیب نیستم..فقط به کارایی علاقه دارم که تو از انجام دادنشون واهمه داری:) .... -فکر میکردم خیلی چیزارو میدونم ولی دقیقش اینه...هیچی واضح نیست و من هیچی نمیدونم... taejin..nammin..y/nkook..sope 🪓yolo