6

155 55 17
                                    

لایلا و رابین از پنجشنبه شروع به کار رفتن کرده بودند و با اینکه تازه وارد دفتر شده بودند پرونده‌ی مالی یکی از شرکت های بزرگ تجاری در دانکستر به اونها واگذار شده بود و اونها شب ها دیروقت به خونه می امدند.

هری صبح به اونها برای رفتنش اطلاع داده بود برای همین نگرانی نداشت. اون از پری خواست از ظهر به خونه‌شون بیاد و لباس و وسایلش رو هم با خودش بیاره تا باهم اماده بشوند و به مهمونی بروند.

برای ناهار هری سعی کرد غذایی که مادرش گذاشته بود رو گرم کنه ولی پری اون رو منصرف کرد و مجبورش کرد واسش تاکو بگیره.

تا ساعت شش صرفا روی تخت ولو شده بودند و فیلم میدیدند و بعد از اون اول پری و سپس هری دوش گرفتند و شروع به اماده شدن کردند.

پری که لوازم ارایشی مورد نیازش رو اورده بود با دیدن مجهز بودن هری شگفت زده شد
-خدایا چقدر رنگ لاکات خوشگلن. هیعع میشه این رو امشب بزنم؟
و یکی از لاک های صورتی کمرنگ هری رو برداشت.

هری اروم خندید و تایید کرد.

پری با حوله تن پوش صورتیش وسط اتاق ایستاد و گفت
-خوب بچ! من میرم لباسم رو عوض کنم و تو موهات رو کامل خشک کن.

و پشت پارتیشن چوبی گوشه اتاق رفت. هری موهای فر بلندش به ارومی خشک میکرد. پری یک دقیقه بعد برگشت و هری با دهن باز بهش خیره شد.

پری یه شلوارک جین کوتاه و بلوز سفید نیم تنه‌ای که شونه‌هاش رو به نمایش گذاشته بود پوشیده بود. دختر دست هاش رو به دو طرف باز کرد و وسط اتاق ایستاد
-خوب چطوره؟

هری دهنش رو باز و بست کرد تا کلمات درست رو پیدا کنه
-این - این- خدایا تو خیلی خوب به نظر میرسی. ‌
و سشوار رو کنار گذاشت و به سمت پارتیشن رفت تا لباسش رو بپوشه.

پری پشت میز توالت نشست و ابی و سفید رو برداشت و شروع به لاک زدن انگشت های کشیده‌ش کرد.

بعد از دو دقیقه هری با ناله اسم پری رو صدا زد و ازش خواست به کمکش بره
-این زیپ شتی رو نمیتونم ببندم.

پری زیپ پیراهن ابی هری رو به راحتی بالا کشید و هری به سمتش برگشت. پیراهن ابی رنگی که یقه‌ی تقریبا بزش ترقوه های هری رو به خوبی نشون میداد و استین هاش تا سر ارنجش میومد. دامن چین خورده‌ش به قشنگی روی پاش قرار گرفته بود و تا بالای زانوش بود.

پری دست راستش رو توی هوا تکون داد
-واو بچ! خدایا من چرا پسر نیستم با تو باشم؟

هری کوتاه خندید و کنار چشماش چین افتاد
-بریم واسه ارایش؟

پری سریع به سمت لاک ها رفت تا ناخون هاش رو تکمیل کنه. هری یه لاک قرمز برداشت و شروع به لاک زدن کرد.

Our Song| L.SWhere stories live. Discover now