32

47 14 10
                                    

Listen to
Adore You by Mr Grammy winner

تیلور -برگشت به مدرسه چه حسی داره آقای استایلز؟

هری همونطور که رو به روی دختر مینشست جواب داد
-یه حس مزخرف خاصی داره!

لیام سیب زمینی رو توی دهنش چپوند
-کی از برگشتن به مدرسه خوشحال میشه تی؟

تیلور آرنج هاش رو روی میز گذاشت
-نیاز داشتم مسافرتمون ده روز طول بکشه.

زین بی هوا گفت
-با کارلی چیکار میکنی؟
و باعث شد کل میز بهش چشم غره بروند.

تیلور فقط سرش رو تکون داد
-دیگه مهم نیست. یه شب بیرون بودن با هری توی لندن همه چیز رو شست برد.
و لبخندی زد تا نشون بده حالش خوبه ولی تنها چیزی که از بقیه گرفت نگاه نگرانشون بود
-بچه ها جدی میگم حالم خوبه‌. یا حداقل خوب می‌شم. کل قضیه مسخره بود.

هری-تو میدونی میخواد چیکار بکنه؟

تیلور شونه بالا انداخت
-دیگه به من مربوط نیست.
بعد کیفش رو برداشت
-میدونی، اصلا تقصیر من بود که چیزی گفتم بهتون. فقط بذارید تموم بشه.
و از جاش بلند شد و سالن رو ترک کرد.

لویی از جاش بلند شد
-من میرم پیشش.

زین که احساس بدی پیدا کرده بود گفت
-فقط‌ می‌خواستم کمکش کنم.
و لیام دستی رو شونه‌ش کشید.

- هری میشه یه لحظه باهات حرف بزنم؟
کارلی سر میزشون اومده بود و کیفش رو توی بغلش گرفته بود.

هری نگاهی به بقیه کرد و سرش رو تکون داد و همراه دختر از سالن خارج شد.

زین پوفی کشید و گفت
-فکر کنم فقط ما بی خبریم..

نایل شونه بالا انداخت
-گور بابای همشون.

لیام از تاسف سر تکون داد
-با تو هیچوقت نمیشه غیبت کرد.

****

هری- تو مطمئنی؟ کاملا راجع بهش فکر کردی؟

کارلی سری تکون داد و گفت
-هیچکس حاملگی توی این سن رو نمی‌خواد.

-میدونی که من قضاوت نمی‌کنم ولی نمی‌خوای بیشتر راجع بهش فکر کنی؟

کارلی صاف نشست و به هری نگاه کرد
-من مشاوره نمی‌خوام هری. فقط می‌خواستم دنبالم بیای چون از هیچکس دیگه‌ای نمی‌تونم بخوام این کار رو بکنه.

هری سرش رو تکون داد و دست کارلی رو گرفت
-حتما. فقط ساعت و روزش رو بهم بگو، اوکی؟ و هرچیزی که نیاز داشتی.

هردو بلند شدند و همدیگه رو بغل کردند.

هری به سمت زمین فوتبال حرکت کرد تا لویی رو پیدا کنه. کلاس ریاضیش از نصف گذشته بود و دیگه برگشتن بهش فایده‌ای نداشت. میتونست بعدا تکالیف رو از بقیه بگیره.

Our Song| L.SWhere stories live. Discover now