هفته آخر تعطیلات سال نو بود و همه توی پذیرایی خونه لیام جمع شده بودند. خانواده‌ی لیام برای این چند روز به دیدن خانواده‌ی کارن رفته بودند. هری با بی ام دبلیو که خانوادهش برای کریسمس و تولدش - پیشاپیش- خریده بودند، بچه‌ها رو آورده بود و با ایدی کارت انماری آبجو گرفته بودند.
بعد از مهمونی سال نو که خونه‌ی هری برگزار شد، نتونسته بودند همدیگه رو ببینند و الان هم آخرین دورهمی قبل از مدرسه محسوب میشد.
لویی بطری دوم آبجو رو برداشت و گفت
-مطمئنم به خاطر زیاده‌روی این چندوقته بدنم قرار حسابی پف کنه. مربی عملا منو میکشه اگه روی فرم نباشم.
هری گوشیش رو به اسپیکر وصل کرد و کنار لویی نشست
-پس بیا این یکیو با هم نصف کنیم.
و شیشه رو از دست لویی گرفت و ازش خورد.
زین دماغش رو چین انداخت و گفت
-از این کارای چندشی نکنین دیگه.
لویی بهش فاک نشون داد و گوشی هری رو برداشت و آهنگ keep yourself alive از کویین رو پخش کرد و صداش رو کم کرد.
همونطور که گرم حرف زدن بودند گوشی لویی زنگ خورد. لویی گوشی رو برداشت و از جمعشون کمی دور شد تا صدای آهنگ اذیتش نکنه.
بعد از برگشتنش، هری با چشم هاش ازش پرسید کی بوده و لویی جواب داد
-تیلور بود. گفت تا چند دقیقه دیگه میاد اینجا.
بقیه سرشون رو به نشونه‌ی تایید تکون دادند.
زنگ در که به صدا دراومد، لیام بلند شد و در رو باز کرد. تیلور همراه با لیان ، پری و جید وارد شد و خودشون رو بین بقیه جا دادند. اونا همراه خودشون پیتزا و فیلم آورده بودند.
همه تصمیم گرفتند روی زمین بشینند تا به هم نزدیک تر بشوند. وقتی پیتزا ها خورده شد، طبق معمول همه‌ی نوجوونا شروع به بازی کردند. همه با هم بحث میکردند تا بازی مورد علاقه‌ی خودشون رو بکنند. در آخر با رای اکثریت، never have i ever* انتخاب شد.
(*توی این بازی یه نفر کاری که هیچوقت نکرده رو میگه و اگه کسی اون کار رو کرده باشه یه شات مشروب میخوره و اگه هیچکس اون کار رو نکرده باشه، خود همون شخص باید یه شات بخوره.)
لیام و زین از زیر زمین خونه مشروب آوردند و شیشه ها رو توی سطل یخی که هری آماده کرده بود، گذاشتند. وقتی همه چیز حاضر شد، تیلور بازی رو شروع کرد:
تیلور- با یه چیز راحت؛ تا حالا هیچ کدوم از استخوان هامو نشکستم.
نایل، انماری و جید هرکدوم یه شات برداشتند.
هری به لویی نگاه کرد
-تا حالا توی فوتبال چیزیت نشده؟
لویی سری تکون داد
-پای پیچ خورده داشتم ولی هیچوقت نشکستن.
YOU ARE READING
Our Song| L.S
Hayran Kurguهری با خانوادهش تازه از لندن به دانکستر اومدند و باید دو سال اخر دبیرستانش رو کنار دانش اموزای جدیدی بگذروانه که هیچی ازشون نمیدونه. تنها دوستی که توی شهر داره پری ادواردزه که از طریق اینترنت باهم اشنا شدن. لویی تمام سعیش رو میکنه که امسال هم کاپیتا...
