ووت+کامنت فراموش نشه❤️
______________________
-خونهی قشنگیه!
-آره فک کنم؛ به اندازهی کافی برای یه فرد تنها خوبه.
-حتی بیشتر. اتاق تو کجاست لاو؟
هری به سمت اتاق رفت و در رو باز کرد
-فقط مثل یه اتاق خالیه.لویی از هری که به در تیکه داده بود گذشت و وارد شد
-باید یه کاری بکنی شبیه خونه بشه.هری سرش رو تکون داد
-فکر نکنم بخوام. اینجا خونهی من نیست.لویی لب تخت نشست
-اینجا جاییه که مادرت زندگی میکنه.هری کنار لویی نشست
-دقیقا! جایی که فقط مادرم زندگی میکنه. من و بابا توی دانکستریم درحالی که اون تنهایی اینجا میمونه.لویی دستش رو روی زانوی پسر گذاشت
-بهشون مهلت بده. اگه نیاز دارن از همدیگه دور باشن تو نمیتونی جلوشون رو بگیری.هری دراز کشید و پوفی کرد
-احتمالا تو درست میگی.لویی هم کنارش به پهلو دراز کشید و بحث رو عوض کرد
-خببب! لندن بیبی! چی برامون داری؟هری لبخند بزرگی زد و لویی رو در آغوش گرفت
-برای الان کلی بغل!لویی به طور ساختی دست و پا زد ولی سعی نکرد از آغوش گرم پسر بیرون بیاد
-یکی داره اینجا خفه میشه! کمکک! تنفس مصنوعی!هری فشار دست هاش رو بیشتر کرد و بعد فاصله گرفت و لب هاش رو روی لب های دوست پسرش گذاشت. لویی دستش رو روی صورت هری گذاشت و همونطور که لب هاشون روی هم میلغزیدند، با انگشتش صورت هری رو نوازش کرد.
-اوه خدایا!
لایلا سریع از اتاق بیرون رفت.هری و لویی از هم جدا شدند و دست و پاهای درهم پیچیدهشون رو جدا کردند.
هری-مامان! زود اومدی خونه!
لایلا درحالی که با یک دست چشم هاش رو گرفته بود وارد اتاق شد
-برای نگاه کردن امنه؟
از بین انگشت هاش نگاهی بهشون کرد.هری پوفی کشید و از روی تخت بلند شد
-محض اطلاع ما هردومون لباس پوشیدیم و هیچ کاری نمیکردیم.لایلا ابرویی بالا انداخت ولی سریع به لویی نگاه کرد
-اوه عزیزم! تو باید لویی باشی!لویی به سرعت از جاش بلند شد و دستش رو دراز کرد ولی توی بغل لایلا کشیده شد.
لایلا-خوشحالم که بالاخره میبینمت عزیزم.
از هم جدا شدند و لویی دستی به لباسش کشید
-من هم همینطور خانوم. خونهتون خیلی قشنگه!لایلا دستی روی قلبش گذاشت و گفت
-اوه ممنونم عشق! ولی باید ازت بخوام من رو خانوم صدا نکنی! میتونی مامان یا لایلا صدام کنی!
YOU ARE READING
Our Song| L.S
Hayran Kurguهری با خانوادهش تازه از لندن به دانکستر اومدند و باید دو سال اخر دبیرستانش رو کنار دانش اموزای جدیدی بگذروانه که هیچی ازشون نمیدونه. تنها دوستی که توی شهر داره پری ادواردزه که از طریق اینترنت باهم اشنا شدن. لویی تمام سعیش رو میکنه که امسال هم کاپیتا...