⌊☠حقایق ناگفته_Fact☠⌉

4.8K 964 456
                                    

1. اول قرار بود روح ییشینگ هر شب پیانو بزنه و بقیه رو از جای جسدش آگاه کنه چون روحش به آرامش نرسیده و چانیول و بک از راز مرگش سر دربیارن ولی نظرم عوض شد و داستان پیانو رو تغییر دادم.
با خودم فکر کردم چجوری میشه یه خبر رو مخابره کرد که هر کسی نتونه بفهمه و بعد از کلی کلنجار رفتن ایده‌ی قطعه‌های پیانو به ذهنم رسید. اینکه می‌دیدم قطعه‌های زیادی با اعداد مختلف هستن این فکر رو به سرم انداخت.

2. بعدش نوبت یه روش آسون‌تر بود که بقیه راحت‌تر بتونن بفهمن پس ایده‌ی نوت‌های خونی به ذهنم رسید.
اگه دقت کرده باشید تو فیلم‌های کره‌ای قدیمی عمودی کلمات رو می‌نویسن ولی تو فیلم‌های مدرن کره‌ای نوشته‌هاشون افقیه. پس به این فکر کردم که نامه رو جوری بنویسم که اگه زیر هم قرار بگیرن هم عمودی بشه خوند و هم افقی.
برای مثال:
زمان قدیم اینطوری مینوشتن👇



زمان حال اینطوری مینویسن👇
●●●

پس من این دو رو ترکیب کردم و اینطوری نوشتم👇

○●●●●
○●●●●
○●●●●

3. 👻تایپ کرکترهای فیک ساعت نفرین شده.👻

☠ بکهیون: INFP
☠چانیول: ESTP
☠لوهان: ENFP
☠سهون: INTJ
☠جونمیون: ISTP
☠هه سو:  ENTP

4.پدر سهون بعد از دادگاه و افشا شدن حقایق شغل و جایگاهش رو از دست داد و خانم اوه مجازات شد.

5.بکهیون و خانواده‌ی لوهان تا یه مدت طولانی از زنده بودنس بی‌اطلاع بودن چون لوهان نمی‌خواست توی درد و رنجش، شریکشون کنه.

6.علت ناتوانی گو مینجی تو راه رفتن برمی‌گرده به کمبود ویتامین D.
در واقع سهون جز بریدن زبون مینجی بلای دیگه‌ای سرش نیاورد و دلیل ریزش موی شدید و از دست دادن توانایی راه رفتنش کمبود مواد مغذی و ویتامین Dئه.

7.نوشیدنی مورد علاقه‌ی ییشینگ شراب قرمز و قهوه بود. و خب کیه که ندونه این دو تا نوشیدنی نقش پررنگی تو زندگی سهون داره.

8.سهون همیشه به رابطه‌ی صمیمی ییشینگ و مینجی غبطه میخورد و می‌فهمید جنس رابطه‌ای که اون‌ها دارن متفاوته و چون تمام مدت تو قلعه تنها بود آرزوش بود کسی رو داشته باشه که باهاش وقت بگذرونه.
اگه به رفتار سهون بعد از ورود لوهان به قلعه دقت کنید متوجه میشید سهون فقط نیاز داشت کسی اونطور که مینجی به ییشینگ علاقه داشت، بهش علاقه داشته باشه.
برای لوهان آشپزی کرد، بهترین لباس‌ها رو براش خرید، هیچ سخت‌گیری و قانونی برای خونه نذاشت و توی دومین رابطه‌شون تمام سعیش رو کرد لوهان درد نکشه و مثل یه همسر باهاش رفتار کرد نه یه متجاوز‌.

9.لوهان تا به حال بن رو به اسم صدا نزده. همیشه موقع صدا کردنش از "حرومزاده‌ی اوه سهون" و "بچه" استفاده می‌کرده.

10.در نهایت خلاصه بگم: سهون  نیاز داشت یه نفر فقط یک نفر دوسش داشته باشه اما هیچکس بهش یاد نداد چطور عشق بورزه و عاشق باشه.
چون همه چیز رو همیشه با زور و جنگیدن با مادرش به دست آورد.

11.سهون بعد قتل عام دخترهای خوابگاه از پزشکی دست کشید چون اعتقاد داشت دستی که جون مردم رو میگیره لایق درمان دردهاشون نیست.

12.تو طرح اولیه‌ی داستان، سهون بعد از فرار لو و بن جنون بهش دست میده و میره سراغ چانبک.
چانیول رو کور می‌کنه، بکهیون رو شکنجه و در نهایت هه‌سو رو می‌کشه.

کدومش جالب‌تر بود؟

⌊☠ Cursed Hour☠⌉Tempat cerita menjadi hidup. Temukan sekarang