●33) What Do you Do To Win?

702 198 684
                                    


هاییییی
دیدین چقد بچه ی خوبی ام زود آپ کردم؟😌

آنچه گذشت:
هری رفته بود گالری تا راشل رو بگا بده
و مارتین هم‌رفته بود تا حواس راشل دو پرت کنه.

***

حق با لویی بود. وقتی هری دروغ خودش رو باور کرد، همه چیز خیلی راحت تر شد. قدم زدن بین مردم ثروتمندی که اون رو یه آدم کاملا متفاوت میدیدن، گذشتن از کنار تابلوها و پاک کردن قسمتی ازشون که زیرش رو امضا کرده بود...

اما خیلی طول نکشید که یه نفر بهش مشکوک شد.

"هی!"

هری بدون توجه به صدای مرد به سمت تابلوی بعدی رفت و شروع به پاک کردن گوشه ی چپ تصویر کرد.

"خدای من داری چیکار میکنی؟ اون داره به تابلوها آسیب میزنه! نگهبان ها رو خبر کنید!"

مرد گفت و به سمت هری رفت. حالا توجه چند نفر دیگه هم به سمتشون جلب شده بود اما هری قبل از اینکه مرد بهش برسه به سمت جمعیت برگشت و دماغ مصنوعیش رو از روی صورتش جدا کرد.

"وات د فاک؟!"

مرد داد زد و شوکه عقب کشید، صدای 'هی' و تعجب اطرافیان هری بلند شد و همهمه بالا گرفت.

"جیزز!"

"اون دیگه کیه؟!"

"خدای من!"

هری بدون توجه به زمزمه ها لنزهاشم در آورد و روی زمین انداخت. بعد خیلی سریع دستمال مرطوب رو روی چهره اش کشید و هر لحظه بیشتر چهره ی واقعیش خودش رو به نمایش گذاشت.

به محض تموم شدن کارش، تونست افرادی که از سمت بلو به جشن نفوذ کرده بودن و ماموریت داشتن بلافاصله همه چیز رو فیلم برداری و توی فضای مجازی پخشش کنن ببینه.

و همینطور نگهبان هایی که داشتن به سمتش می دویدن، پس بیشتر از این صبر نکرد و درحالی که صدای تپش های محکم قلبش مانع شنیدن صدای خودش میشد گفت:"من هری استایلزم، یه پسر ۲۴ ساله ی فقیر که نقاشی هام رو راشل به اسم خودش، به شما میفروشه. امضام رو میتونید درست گوشه ی هر تابلو زیر نقاشی ها ببینید. اون یه شیاده و برای سال ها همتون رو فریب داده!"

کسایی که کنار تابلوهای پاک شده ایستاده بودن با دیدن نوشته ی HS زیر نقاشی ها شوکه شدن و صدای همهمه بیشتر اوج گرفت.

"گاااد! اون داره حقیقت رو میگه!"

کسی که هری حدس میزد از مامورهای بلو باشه بلندتر از حالت عادی گفت و فیلم برداری بلافاصله به پایان رسید.

نگهبان ها که تازه تونسته بودن از بین جمعیت افرادی که اونجا حلقه زده بودن بگذرن، به هری حمله کردن و دوتا از اون ها هری رو محکم به دیوار کوبوندن اما نمیتونستن جلوی مهمون های بلندمرتبه شون خشونت بیشتری به کار ببرن پس فقط اون رو بی حرکت نگه داشتن.

Sun Ain't Gonna Shine Anymore [L.S]Where stories live. Discover now