های!
ببینین کی اینجاست حیحیحی...خب این پارت طولانی ترین مارت سان و حاوی اسماته پس اگه خوشتون نمیاد فقط تا قسمت پیانو رو بخونید.
هر چند بهتون توصیه میکنم اسمات رو بخونید چون🤌
من تو اسمات عاشقانه نوشتن فلجم درنتیجه از پناه دوستم کمک گرفتم و اون نوشت، من ادیت زدم.
*مهم*
اگه واقعا میخواید این چپتر و احساساتش رو درک کنید بهتون پیشنهاد[دستور😂💀] میدم برید تو چنل و آهنگ هاش رو دان کنید و همزمان با خوندن اون ها رو گوشید کنید. کلا دوتا آهنگه.
آیدی چنل:
Rita_depp***
بیشتر آدم ها باور دارن دریا تو روز فریبنده ست و تو شب ترسناک. همونطور که اکثر ما وقتی تاریکی به زمین چیره میشه احساساتی تر و صادق تر میشیم، دریا هم تو شب چهره ی واقعی خودش رو به نمایش میذاره.
اما لویی اون شب اینطور فکر نمیکرد. لویی دریا رو ترسناک نمیدید. لویی کنارِ هری، نه فقط دریا که حتی زندگی رو ترسناک نمیدید. بودن تو جایی دور از همه ی آدم ها، دور از خشکی بزرگِ شلوغ، جایی که فقط هری هست و اون و آرامش، نه... اونجا هیچ حس بدی نبود، هیچ ناراحتی و غمی...
کنار هری، لویی بود و خنده هایی که قلب شکسته ی آرومش رو از هیجان به تپش های محکم وا میداشت.
کنار هری، لویی بود و لمسِ بوسه هایی که برای پسری مثل اون... پسری که فقط تاریکی و زشتی های دنیا رو دیده بود، برای اولین بار، زیبایی های فریبنده ی زندگی رو به نمایش میذاشت.
کنار هری، لویی، لویی بود. نه فرشته ی مرگ با دست های گناهکار و کشنده اش!
کنار هری، زندگی... زندگی بود. هر لحظه اش!"هی، به چی فکر میکنی؟"
هری همونطور که دوتا جام شامپاین تو دست هاش بود به لویی نزدیک شد و با دقت به نمیرخ مرد که تو فکر فرو رفته بود نگاه کرد. هاله ی غمی که دورِ قابِ چهره اش حس میشد وقتی نگاهش به سمت هری برگشت تو کسری از ثانیه محو شد جوری که پسر هنرمند به شک افتاد، شاید این فقط توهمِ ذهن حساسش بوده؟!
لویی لبخندِ پررنگی زد و دستش رو دراز کرد، یکی از جام ها رو از پسر گرفت و درحالی کمی ازش می چشید به هری نزدیک شد، به چشم هاش زل زد و جواب داد:
"به تو."
هری نتونست جلوی لبخند بزرگی که روی لبهاش نشست و لرزیدن قلبش رو بگیره پس خم شد و بوسه ای روی لب های مرد گذاشت. اما حتی بعد از بوسه، لبخند لب هاش رو ترک نکرد. اصلا بعد از این هیچ وقت میتونست جلوی اینکه لبخند بزنه رو بگیره؟
YOU ARE READING
Sun Ain't Gonna Shine Anymore [L.S]
Fanfictionلویی مرگه. دستاش قاتله، چشم هاش خطره و لبخندهاش دروغ... هری زندگیه، دستاش هنره، چشم هاش آرامشه و لبخندهاش واقعی. ترکیب قشنگیه اما پایان قشنگی هم داره؟ #loveislove #larrystylinson