هاااااای^^
خب این پارت دوتا شخصیت جدید داریم که از بوک
When love lasts
Ritadepp
آوردمشون و به شخصه عاشق کریسم😭آنچه گذشت:
جیم جرمی رو بگا داد و هری و لویی رفتن لندن.
میشه به این پارت یکم بیشتر توجه کنید؟
لطفا...
*زدن انگشت هام بهم*یکی از ریدرها گفته بود عکس مارتین پاک شده دوباره بذارم سو:
ویوی آپارتمان هری و لویی:
مرسی که میخونید♡
***
تو زندگی همه ی ما لحظه هایی هست که غم و درد زیادی رو تجربه میکنیم. از همه متنفر میشیم. از آینده ناامید میشیم، از تغییر شرایط، بهتر شدن اوضاع و رسیدن به چیزی که میخوایم.
لحظه هایی هست که تصمیم میگیریم تسلیم شیم و حقیقت رو قبول کنیم: اینکه زندگی یه هدیه نیست. یه نفرینه.
و بعد چند روز میگذره، اوضاع موقتا بهتر میشه و دوباره خوشحالی های کوچیکی رو تجربه میکنیم که برای فراموش کردن ناراحتی های بزرگمون، کافیه.
اما گاهی ناخودآگاهمون فراموش نمیکنه. چون اون باهوش تر از ماست و محافظه کار تر. و یه روزی میرسه که به خودت میای و می بینی دیگه خوشحالی های کوچیک برای فراموش کردن ناراحتی های بزرگت کافی نیست.
YOU ARE READING
Sun Ain't Gonna Shine Anymore [L.S]
Fanfictionلویی مرگه. دستاش قاتله، چشم هاش خطره و لبخندهاش دروغ... هری زندگیه، دستاش هنره، چشم هاش آرامشه و لبخندهاش واقعی. ترکیب قشنگیه اما پایان قشنگی هم داره؟ #loveislove #larrystylinson