راوی چو
-ا/ت کجایی؟
-ا/تتتتتتتتتت
+بله چی شده ؟
-هیچی نشده قرار بریم کنسرت
+کنسرت؟! کنسرت کی ؟
هیجان زده بهم نگا می کرد
+واسا بزار خودم حدس بزنم
+بیلی جوئل؟
بیلی جوئل؟! کیدینگ می؟
-نووووو
+التون جان ؟
التون جان تو کره ؟ خواب دیدی بیبی!!!!
با حرص گفتم
-نه
یکم فکر کرد با قیافه گرفته ناراحت صدایی که به زور شنیدم گفت نمی دونه و با مظلوم ترین حالت ممکن و کنجکاو نگام می کرد خواستم برای این که بیشتر منتظرش نذاشته باشم بهش با ذوق گفتم
_قرار بریم کنسرت بی تی اس
جستجو گر نگام می کرد
+بی تی اس ؟
با لودگی تمام بهش گفتم خب میدونم کی پاپ گوش نمیدی کلا تو راک غرقی ولی یه بارم که شده بخاطر من بیا کنسرت
نالید
+آخه من که آهنگاشونو بلد نیستم
-مهم اینه خوش میگذره
دونت وری هانی
دهنش به شکل یه او کوچیک باز کرد که چیزی بگه اما دوباره بست نقطه ضعفشو خوب می دونستم بهترین کار همینه سریع خودمو به کیوت ترین حالت ممکن در اوردم تو چشای درشت و سیاه مثل شبش زول زدم
-یعنی میخوای نیای کنسرت ؟
-تنها که حال نمیده دوس پسرمم که سایه همشونو با تیر می زنه می دونی که مجبورم اون وقت باهاش کات کنم
تو فکر رفت باید بازم بهش حمله کنم ؟ یا تا همین جا بسه امیدوارم جواب بده با خودم کلنجار می رفتم با حالتی متفکر گفت :
+آخه کارای نمایشگاه
نذاشتم حرفشو تموم کنه
-کمکت می کنم قول میدم قول قول
یه خنده گیج و نا مطمئن به من زد
+باشه میام
-هوراااااااااااا
همینه بالاخره به خواستم رسیدم دل تو دلم نبود قرار بود برم کنسرت اونم با بهترین دوستم اونم بدون دقدقه
کسی که اصلا قضاوتم نمی کرد
اون یه فرشتس
YOU ARE READING
قلب آبرنگی من
Romanceا/ت برای این که دوستش چو رو تو کنسرت بی تی اس همراهی کنه به کنسرت میره و غافل از این که یک اتفاق تو فن میتینگ کل زندگیشو متحول میکنه و قسمت از وجودش که سیاه و تاریکه و مدتها بود که خاموشش کرده بود دوباره فعال میکنه چه کسی می تونه اونو از حالت جدیدش...