قسمت ۲۲

385 34 18
                                    

روی پای عضله ایش نشستم تو چشاش زل زدم سرمو نزدیک بهش کردم باورم نمیشد دارم کسیو که بارها حتی چند ثانیه پیش گفتم ازش متنفرم و می بوسم
چشامو بستم و لبامو روی لباش گذاشتم لبای لعنتیش بیش از اندازه داغ و خوشمزه بود مک ریزی از لب پایینش زدم و ازش جدا شدم دم گوشم طوری که فقط خودم بشنوم گفت
_فک نکن گذاشتم ببوسیم هوا برت داره فقط دلم سوخت چون مطمئنم ۵۰۰ تا نداشتی که بهم بدی
+توام هوا برت نداره برای من یه بوس بی ارزش بود چون ۵۰۰ تا نمی ارزیدی
از روش بلند شدم سمت چو رفتم
+بریم من خیلی خستم
با سر موافقت کرد
+خب ما دیگه بریم خیلی خسته شدیم هم ما هم شما به استراحت نیاز دارم خداحافظ
جیمین که این چند دقیقه ساکت بود گفت می رسونتمون
+نه ممنون استراحت کنید
نگاه درمونده ای بهم کرد چیزی می خواست بگه ؟ چرا منو اینطوری نگاه می کنه ؟ می خواست با ما بیاد؟
با سر بهش اشاره کردم که دنبالم بیاد
+جیمین شی چیزی شده ؟ چرا انقدر کلافه ای خودت که می دونی الکل خوردی نمی تونی رانندگی کنی
×مهم نیست تو رانندگی کن
+چرا انقدر آشفته اید کمکی از دست من برمیاد
×می تونم بهت اعتماد کنم ؟
+اگه بخواین چرا که نه
×من الان مستم نمی تونم ذهنمو جمع کنم فردا باهات صحبت می کنم لطفا شمارتو بهم بده
گوشیشو سمتم گرفت منم شمارمو براش ذخیره کردم
گوشی بهش برگردوندم کلا حرفای چند دقیقه پیشو فراموش کرد و رفت
من از رفتار جنون آمیز جیمین شوکه شده بودم خودمو جمع و جور کردم سمت چو رفتم
+بریم ؟
-اوهوم، نریم هتل
یه ابرو براش بالا انداختم
+کجا بریم اون وقت
- نمی دونم یه جا که بشه جیغ زد
یه جا که بتونم خودمو خالی کنم
+هوووووم یه جا میشناسم اما قول نمی دم از آدرنالین بالا غش نکنی
-کجا ؟
+بریم مسابقه ؟
-الان ؟
+مگه نگفتی نریم هتل ؟
-چرا آخه
+آخه نداره پاشو بریم خوش میگذره
نامجون پرید وسط حرف ما دوتا
×چیکار می کنید اون گوشه ؟
+-هیچی
+ما دیگه بریم
×منتظر جیمین نمی مونید ؟
+فک کنم رفت بخوابه
_نه من اینجام دارم میام
+چیزه ما هتل نمیریم
_هتل نمیرید کجا میرید پس ؟
چو با هیجان جواب داد
-مسابقه
_مسابقه ؟
-اوهوم
_مسابقه چی ؟
-ماشین اسپورت
_ماشین اسپورت ؟! اون دیگه چه مسابقه ای هست
+یه سبک از مسابقات ماشین سواری open wheel هست
_اصلا نمی دونم چیه می خواین برین تماشا کنید ؟
+نه ما مسابقه میدیم
_دارید شوخی می کنید دیگه
-نه اوپا کاملا جدی هستیم
جونگکوک که تا حالا سرش تو گوشیش بود از جاش بلند شد
# بریم ؟
+کجا ؟
# مسابقه دیگه منم میام هیجان دوس دارم
-نمیشه
# چرا اونوقت ؟
-چون عضو کلوب نیستید
# چه کلوبی ؟
-تنها کاری که می تونم براتون بکنم اینه که فقط تماشا کنید نه بیشتر این مسابقات غیر قانونیه
جیمین انگار مستی از سرش پریده بود
_چو تو خلاف کاری ؟
خیلی جلو خودمو گرفتم که کف زمین نشینم گریه نکنم از خنده
چو انگار از حرف جیمین ناراحت شده بود
-جیمین شی راجب من چی فکر می کنی ؟ غیر قانونیه چون از دولتا اجازه مسابقه نمی گیرن همین وگرنه چیز غیر  قانونی وجود نداره در ضمن اونجا با هیچکس شرط بندی نکنید به نفعتونه
دیگه منتظر جواب نشد و رفت بیرون
جیمین مثل این که فهمید چه گندی زده رو به من کرد
_ناراحت شد ؟
+خودتون چی فکر می کنید جیمین شی ؟
-از دلش درمیارم ولی الان نمیتونم تنهاتون بزارم
+اونوقت چرا ؟
_خطرناکه
دیگه جلو خودمو نگرفتم و خندیدم
+خطرناک ؟! شوخی می کنی؟ فقط برای این که سو تفاهم ها رفع بشه بیاین وگرنه عمرا می بردمتون
# من چی ؟
جونگکوک با مظلوم ترین حالت گفت لعنتی فرستادم و با سر تایید دادم
×ته ته توام برو تنهاشون نزار
=من خوشم نمیاد از سرعت
×نمی رونی که فقط نگاه می کنی
دیگه منتظر جواب اون نشدم از در اومدم بیرون
-چقدر طول دادی ؟
+خودت چی فکر می کنی ؟
وقتی سه نفرو پشت سرم دید به یه آهان اکتفا کرد
تهیونت در ماشینشو باز کرد پشت فرمون نشست
جونگکوک و جیمین دو تا دست چو  رو گرفتن سمت در پشتی رفتن لعنتی الان من باید رو صندلی شاگرد بشینم چرا ؟
سمت در رفتم یه کم مکث کردم الان درسته من جلو بشینم ؟
تهیونگ شیشه رو داد پایین
=انتظار نداری در و برات باز کنم مادمازل ؟
+فقط خفه شو
نیش خند زد و به سمت روبروش خیره شد
در و باز کردم و نشستم
-------------‐--------------‐-----------------------
‐--------------------
هلو گایز چطورین ؟
امتحاناتون تموم شد یا هنوز مشغولین؟
من این چند وقت خیلی در گیر بودم واسه جابجایی البته هنوزم درگیرم ولی خوب یه نصفه پارت نوشتم که خیلی تو کف نمونید بیشتر این
بهم بگید به نظرتون تو پیست چه اتفاقی میوفته ؟

قلب آبرنگی منWhere stories live. Discover now