قسمت ۱۸

387 33 1
                                    

-------------‐--------------‐-----------------------
‐--------------------
-یاااااا ا/ت نمی خوای پاشی
با صدای نکره ای که راه انداخته بود سردرد بدی گرفتم سرمو تو بالشت فرو کردم باصدای دو رگه ای گفتم
+گمشو بیرون
-چقدر تو بی ادبی خیر سرمون اومدیم تعطیلات پاشو انقدر تو تخت فرو نرو
+گم میشی یا رو همین تخت جرت می دم
-یاااااااااا تو خیلی منحرفی حتی جانگمین هم انقدر علنی بهم پیشنهاد خاکبرسری نداده که تو دادی
خواب از سرم پریده بود بهتر بود اذیتش کنم
+هووووم مثل که دوس داری
-چرت و پرت نگو ...
نذاشتم حرفشو کامل بگه دستشو گرفتم و کشیدمش رو تخت سریع رو شکمش نشستم جیغ خفه ای کشید و از کارم نفس نفس زد لبخند خبیثی بهش زدم
+چی شد اون روز گفتی که دلمم بخواد دوست دختری مثل تو داشته باشم چرا وا رفتی
-من یه چی گفتم تو چرا جدی گرفتی
+نه بیبی من با کسی شوخی ندارم
-مشخصه
برای بیشتر اذیت کردنش دستامو زیر تیشرتش بردم از کمر تا زیر سینشو لمس کردم
جیغ خفه ای زد
-یا پاشو این چه کاریه
همینطور که رو شکمش نشسته بودم خم شدم روی صورتش چشاش از این بزرگ تر نمیشد خندم گرفته بود
دلم می خواست بازم کرم بریزم
+بیبی چی چکاریه؟
نفساش از ترس بیشتر تند شده بود جوابی بهم نداد
دستامو بازم روی شکمش تکون دادم این سری لرزید نیشخند بدی بهش زدم از روش بلند شدم با جدیت گفتم +بار آخرت باشه منو اینطوری بیدار می کنی وگرنه خودت که دیدی توانایی جر دادنتو دارم واضح بود دیگه ؟!
-آره کاملا
دستمو گرفت نگاش کردم
-ا/ت
+بله
-تو؟
+من ؟
-چیزه
+پنیره
نفس عمیقی کشید
+هیچی ولش کن
بی توجه به حرفش ازش دور شدم سمت دستشوئی اتاق رفتم بعد روتین همیشگیم از تو دستشوئی به چو گفتم
+امروز چی کار کنیم ؟
-نمیدونم رئیس تویی
+تو تنت می خاره
با تعجب پرسید
-واسه چی ؟
+رئیس و به عنوان سکس پارتنر خطاب می کنن بیبی کسی که سکس و هندل می کنه
-یاااااا امروز درصد حشریتت زده بالاها بگردم یکی و پیدا کنم بلکه خالی شی دست از سر من برداری
+نه نمی خوام هیچکس اندازه تو نمی تونه منو اغوا کنه
-یعنی چییییییی؟ تو که لزبین نبودی
+فرض کن پسرا ناامیدم کردن دلم دیگه دوست دختر می خواد
-چه غلطی کردم اون روز گفتم دلتم بخواد دوست دخترم شی
از حرفش خندم گرفته بود و بی صدا می خندیدم
+بیبی دال صبحونه رو تو هتل می خوری یا ببرمت یه جای توپ، میشه اولین قرارمون
صدای جیغشو شنیدم
-یاااااا من دوست پسر دارم
+اوهوم از نوع بی خاصیت
-نخیرم
+او یس
-ایش
+نگفتی کجا بریم ؟
-تو توکیو رو مثل کف دستت میشناسی نه من
+اوکی پس بریم بیرون
دیگه قضیه دوست دختر و آزار جنسی فیصله دادم
+پاشو بریم هیگاشیاما
-کجا؟
+هیگاشیاما
-کجا هست ؟
+بیا عاشقش میشی
-اوکی هرچی تو بگی
از دستشوئی بیرون اومدم هوا سرد شده بود تصمیم گرفتم هودی با اسلش ستشو بپوشم موهامو بالا سرم جمع کردم کیف کمریمو بستم چو هنوز آماده نبود رفتم بهش سر بزنم ببینم چی کار داره میکنه که صداش در نمیاد
تلفن حرف می زد
-میدونم ..... اگه بفهمه سر به تنم نمی زاره ..... دقیقا..... حالا چی کار کنم ..... درسته ..... اوپا مطمئنی ؟
با کی حرف می زد ؟ اوپا کیه ؟ جیمینه؟ چقدر اینا با هم تیک می زنن بعد میگن کاریه آره ارواح سرگردان سئول
-بقیه چی میگن ..... درسته حق دارن ..... اما ..... چطوری بگم اون روزای خوبی و نگذرنده حس می کنم تازه داره خوب میشه همون ا/ت قبلی
چی ؟! داره درباره من حرف میزنه ؟ با جیمین؟ اونم درباره گذشته من ؟ به چه حقی ؟ اونا دیگه ته فضولن
نمی خواستم بگم فال گوش وایستادم یکم فاصله گرفتم بلند صداش زدم
+چوووووووو عروسی نمیریم گشنمه
با یه مکث کوتاه جواب داد
-الان میام
باید می فهمیدم با کی حرف می زد اگه اون اوپایی که حرف زد جیمین بوده باشه زندش نمی زارم
-بریم ؟
+کجایی دو ساعته ؟
نگاهی به لباساش کردم این همون چوی همیشگی نبود
فقط شلوار راحتیشو با جین اسکینی عوض کرده بود و یه هودی پوشیده بود اینجور مواقع مثل عروسی لباس می پوشید چکمه رو زانو و لباس جذب نهایتا یه کت چرم این چویی که من می شناختم نبود
+این چیه پوشیدی؟
هول شد
-خیلی زشت شدم ؟
+نه فقط سبک لباس پوشیدنت داره شبیه من میشه چرا ؟
همیشه سکسی استایلی، تیپ خیابونی نمی زدی هیچ وقت ؟
-همین طوری بده عوض کنم
+نه بابا گشنمه فقط بریم کسی اینجا مارو نمیشناسه که نگران لباساتی

قلب آبرنگی منWhere stories live. Discover now