قسمت ۱۹

382 32 7
                                    

با یه اوهوم بحث و تموم کرد
با تاکسی هتل سمت رستوران رفتیم تو مسیر چو از هرچیزی عکس گرفت کم مونده بود بگه کف کفشتو نشون بده عکس بگیرم
بالاخره رسیدیم
سوت زد
-او مای گاش عجب جاییه
با ذوق دویید داخل از خل بازیاش خندم گرفت منم پشت سرش رفتم داخل
سلام کردیم و کنج ترین و بی دید ترین میزو انتخاب کردم و البته رو به باغ فوق خوشگلش
منو رو برامون اوردن لبای چو آویزون شد
+چیه ؟
-چرا انگلیسی نداره من ژاپنی بلد نیستم
از قیافه کیوتش خندم گرفت
+بده به من، اینجا تخصص خودمه
منو رو داد
+چی می خوری ؟
-چی داره ؟ از اول بگمااااا مهمون توییم
یه ابرومو دادم بالا
+چرا اونوقت؟
-همین طوری
+بگو ببینم واسه جانگمین و جیمینم اینطوری خودتو لوس می کنی ؟
یه وی کوچولو رو پیشونیش شکل گرفت
-واسه جانگمین شاید ولی جیمین نه
برای بار هزارم این سوال تکراری و پرسیدم
+واقعا رابطت با جیمین کاریه ؟
-آره پس باید چی باشه ؟
و برای بار هزارم قانع نشدم
+نمی دونم حس می کنم بیشتر از کاریه
-نه نیست من جانگمین و دوست دارم
+هرچی تو بگی
تو فکر رفت فک کنم ناراحتش کردم
+خبببب سوپ جلبک و سوشی های اینجا عالیه همینو سفارش بدم یا چیز دیگه می خوری ؟
-کیمجی نداره کنارش بخوریم ؟
+حامله ای ؟
-نه چه ربطی داره
+کی کله صب کیمجی می خوره فشارش بیوفته بعدشم اینجا کره نیست ژاپنه (یه توضیح کوتاه راجب کیمجی بدم کیمجی یه کنار غذایی مثل زیتون پرورده ما می مونه یه مقدار ترشه ولی ترشی هم نمیشه گفت هست تو خیلی از فیکا متاسفانه به اسم غذا قالب مخاطب می کنن البته با صبحانه هم می خورن کره ای ها ذائقشون فرق داره با ما)
-باشه بابا شما تورلیدر
+مسخره
دستمو بردم بالا تا سفارشمو به پیشخدمت بدم
بعد سفارش به صندلی تکیه داده بودم به تابلو خطایی که اطرافمون بود نگاه می کردم
-ميگما یه سوال بپرسم؟
کنجکاو شدم
+آره چرا که نه
-رابطت با آهین در چه حدی هست
+چطور ؟
-همین طوری کنجکاو شدم آخه اون هیچ وقت با کسی قرار نمی زاره
+مگه با من گذاشته و من خبر ندارم ؟
-منظورم اینه با هم رفتید موزه
"فلش بک_کره جنوبی_سئول_موزه هنرهای معاصر سئول "
ساعت ۵:۵۵ عصر بود دیر کرده بودم آهین احتمالا تا الان رسیده از پله های جلوی موزه بالا رفتم جلو ورودی اصلی موزه ایستاده بود سرش تو گوشی بود چند ثانیه ایستادم تا ریتم نفس کشیدنم درست بشه
+سلام
-او اومدی سلام
+خیلی دیر کردم ؟
-نه هنوز ۳ دقیقه مونده تا ۶ عصر
لبخندی با خجالت زدم
-بیا بلیط گرفتم بریم داخل
+اوکی
خیلی وقت بود موزه نرفته بودم برای همین کلی هیجان زده بودم
داخل موزه هنوز هم پارکت چوبی رنگ پریده بود دیوارها هم همونطوری سفید یخی بود چند تا راهرو رو رد کردیم به نمایشگاهی که می خواستیم رسیدیم
نفس گیر بود سر جام میخ کوب شده بودم چشمم ثانیه ای ثابت نموند نگاه سنگین آهین رو روی خودم حس کردم
+سونبه اینجا عالیه
-حدس می زدم خوشت بیاد ، از کجا شروع کنیم ؟
مثل دختر بچه هایی که  شهربازی رفتن با انگشت به مجسمه سه بعدی آبی رنگی که اونجا بود اشاره کردم
+اونجا
کل مدتی که اونجا بودیم داشتیم تک تک آثار رو تحلیل می کردیم نُت برداری کردم و عکس گرفتم به خودمون اومدیم همه رفته بودن
+اوه سونبه فک کنم باید بریم
-ام آره وقته رفتنه تا بیرونمون نکردن
خجالت کشیدم
+بریم
-خببببب حالا کجا بریم تازه ساعت ۱۰
+شام بخوریم ؟ مهمون من
-اوکی مهمون تو
لبخند زدم بهش
+حالا کجا بریم ؟
-می زارم به سلیقه خودت
+اوکی
کمی فکر کردم 
+ماهی دوس داری ؟
-اره دوست دارم
+فک کنم بدونم کجا بریم
-اوکی
دوست داشتم ببرمش دم رودخونه یه قایق ماهی فروشی بود که صید روز رو کباب می کرد و می فروخت
با هم سوار اتوبوس شدیم سمت رودخونه راه افتادیم توی راه با هم عکسایی که گرفته بودیم و نگاه کردیم و به بقیه تحلیل‌هام شاخ و برگ دادیم متوجه گذر زمان نشدیم که کی به ایستگاه مورد نظر من رسیدیم
+رسیدیم بیا
-اوکی
یه کم پیاده روی کردیم با دستم به بازوش زدم
+اینجاس بیا
مطیع به من اومد
+خب می خوام بهترین ماهی کبابی عمرتو مهمون کنم
-واو خیلی ادعا داری مثل این که خودت می پزی
+نه ولی عمرا بتونی همچین چیزی و تو بهترین رستوران های سئول پیدا کنی
"زمان حال_ژاپن_توکیو_هیگاشیاما"
+آره رفتیم موزه ولی ربطی به قرار گذاشتن یا نذاشتن ما دوتا نداره مثل دوتا همکلاسی رفتیم و اومدیم
-اما اون شب تو مست بودی
+خب بعدش رفتیم ماهی خوردیم
-اوه بعد گیر رابطه منو جیمینه ،شماها که شایعه رابطتون جذاب تره
+مزه نریز

قلب آبرنگی منWhere stories live. Discover now