Fiction: give me freedom༄
Couple: yoonmin, vkook or kookv, namjin
Genre: daddykink, smut, romance, action, comedy
᪥𖦹༄༄༄༄
Yoonmin
_ددی
توجهی به پسرک جلوش نکرد جیمین لباشو با کیوت ترین حالت ممکن جلو داد و گفت:
_ددیییییییییی
کفری نفسشو بیرون داد و...
(اونایی که پر رنگه داره داد میزنه و جایی که ~ هست ینی داره ته حرفشو میکشه~)
•□°□°□°□°□°□°□•
•میخوامش•
نگاه خریدارانه ای به مرد روبه روش کردو توی ذهنش داد زد:
•عجب دافیه لعنتی!!•
¡Ay! Esta imagen no sigue nuestras pautas de contenido. Para continuar la publicación, intente quitarla o subir otra.
با حرف زدن اون هات سرد که توی اون کت و شلوار سیاه فاکی خودنمایی میکرد و دیدن دستی که جلوش گرفته شده بود به خودش اومد
_.......
دروغ گفتم حقیقتا نه تنها به خودش نیومده بود بلکه داشت به اون دست مردونه ی مقابلش نگاه میکرد و مدام جمله ی
•این دیگه کیه؟؟؟•
توی سرش چرخ میخورد.
_هــــــــــی چخبرا پیرمرد؟؟؟؟
مرد به دماغش چینی دادو روبه پارک که صداش از پشت سرش می اومد چرخید و گفت:
_هی پارک میشه اینقد منو پیرمرد صدا نزنی لعنتی کاری کردی همه بهم میگن پیرمرد انگار نه انگار سی و دو سالمه
_خیلی خب بابا توهم
نگاه گیجشو به سمت باباش داد و گفت:
_آپا ایشون کی هستن؟؟.......
آقای پارک لبخندی زد و گفت:
_مین یونگی از دوستامه و از این به بعد قراره بادیگاردت باشه
با چشمایی که از حدقه بیرون زده بود به سمت اون مرد کت و شلوار پوش برگشت.
•اینهمه آپا پیرمرد پیرمرد میکرد این بود؟ نه! این بود؟؟ امکان نداره!!! اصلا چطوری؟ شاید پسرشه......ولی بابا گفت پیرمرد......هرچیکه گفت مهم نیست مهم اینه که اون خیلی ددی و خفنه و به طرز فاکی جذاب........•
نگاهی به بدن مرد کرد و آب دهنشو قورت داد
•دلم میخواد تک تک اعضای بدنشو گاز بگیرم....آآ....به غیر از آبنبات توی شلوارش•
بخاطر افکارش یه لبخند شیطانی روی لبش نقش بست ولی با دیدن گیجی و اخم یونگی سعی کرد لبخندشو جموجور کنه و همونطور که تعظیم کوتاهی میکرد گفت: