° Part 25°

76 17 8
                                    

درحالی که از سر و روش آب میچکید و موهاش ریخته بودن تو چشماش در درمانگاه رو باز کرد که سینه به سینه مک‌‌گوناگال و مادام پامفری شد. بدون توجه به نگاه متحیرشون رفت تو و ریموس رو گذاشت رو یکی از تختا و درحالی که از سرما بشدت میلرزید گفت:

+ زخمیه، شکمش و دستش از چند جا، تب هم داره و سرفه میکنه

- اسنیپ؟!

مادام پامفری دوید سمت ریموس و سوروس برگشت سمت مک‌گوناگال و نگاهش کرد

- این چه وضعیه؟!

سریع اومد سمت سوروس و بازوی سفیدش رو که از خون ریموس قرمز بود رو گرفت و کشیدش سمت شومینه و نشوندش رو مبل.

شوکه شده بود، یکی از دانش آموزاش سر تا پا خونی دم دمای صبح درحالی که یکی دیگه رو که بشدت زخمی شده و نیمه لخته رو روی دست بلند کرده بود خیس خالی وارد شده بود.

با چرخش چوبدستیش سوروس رو خشک کرد و سریع رفت یه ظرف آب ولرم و پارچه آورد

- زیرپوشت رو دربیار سوروس

سوروس که دستاش بخاطر سرما جون نداشتن و رگشون برآمده شده بود به سختی کاری که مک‌گوناگال ازش خواسته بود انجام داد.

مینروا سریع نشست زیر مبل و شروع کرد با پارچه نم دار خون‌های روی پوست سفیدش رو پاک کردن.

سوروس هیچی نمیگفت، میدونست مک‌گوناگال عصبانیه و هر لحظه آماده افنجاره اما سکوت کرده بود.

مینروا دستای یخ سوروس رو هم گرفت بین دستاش و پاکشون کرد.

+ کمکش کردم

- بعدا صحبت میکنیم

و با چرخش چوبدستی یه بافت سبز و نقره‌ای ظاهر کرد و سر سوروس رو ازش رد کرد و پرسید:

- میتونی بپوشیش؟

سوروس سر تکون داد و لباس گرم رو پوشید که یه جن خونگی ظاهر شد و لیوانی داد دستش

- شیر و کدو حلواییه، بخور

سوروس سر تکون داد و نگاهی به ریموس که هنوز ناله میکرد نگاه انداخت.

مک‌گوناگال نشست رو به روش و رد نگاهش رو دنبال کرد و کلافه سری تکون داد

- چرا همراه لوپین بودی اسنیپ؟

+ نجاتش دادم...

نگاه عمیقی به چشمای سبز مک‌گوناگال انداخت و ادامه داد:

+ ... مریض بود، امشب شب شیش ماهه دوم بود، اگه نمیرفتم میمرد

مینروا نگاه عمیقی بهش انداخت و فهمید که سوروس خیلی وقته میدونه؛ سری تکون داد و با پشت دست تب سوروس رو گرفت و گفت:

- استراحت کن، امشب رو اینجا بمون تا خودتم مریض نشی

سوروس سر تکون داد و جمع شد تو خودش و به مینروا که میرفت با مادام پامفری حرف بزنه چشم دوخت و گوشهاش رو تیز کرد

→ ᴍᴏᴏɴʟɪɢʜᴛ ←Where stories live. Discover now