ch. 10

190 37 0
                                    

"لاو آماده ای برای رفتن به خونه؟"

هری گفت و دستش رو دراز کرد تا دستای لویی رو بگیره.
تعطیلات تموم شده بود و مدرسه دوباره شروع شد، با وجود اینکه همه شکایت داشتن که به استراحت بیشتری نیاز دارن.

"هنوز نه باید کمی بیشتر بمونم."

هری اخم کرد "چرا؟ من نمیتونم تنهات بذارم."

لویی لبخندی زد..دوست داشت که هری بهش اهمیت میده.

" تنها نیستم، نایل با منه. باید چندتا کار رو تموم کنیم، یکم طول میکشه. "

"باشه" هری نزدیکتر شد و لب هاش رو روی پیشونی لویی گذاشت.

"بهم زنگ بزن تا بیام اینجا دنبالت، باشه؟ بیرون خیلی سرده که بتونی بری خونه. "

"باشه، ممنون." لویی لبخند زد. روی نوک پاهاش ایستاد تا به لب های هری برسه، وقتی دست های هری دور کمرش حلقه شد لبخند زد.

"آماده ای، لو؟"

نایل بهشون نزدیک شد، زیپ کیفش رو بست و بهشون نگاه کرد.

لویی رو به نایل پرسید"آره. وینتر بهت گفته که میاد یا نه؟"

"میاد ، الاناست که برسه ."

"خب، من باید برم."

لویی به سمت هری برگشت، گونه اش رو بوسید و خداحافظی کرد، هری بهش لبخند زد و قبل از برگشتن و رفتن‌ از مدرسه به سمت باشگاه بوکس، دستش رو به آرومی فشرد.

~~~

لویی با فشردن دکمه قرمز گوشیش با خودش گفت " اون گوشیشو جواب نمیده "

کمی فکر کرد و تصمیم گرفت تنهایی بره خونه. آروم راه میرفت، از سرما قرمز شده بود و می‌لرزید. از کنار باشگاه رد شد که متوجه ماشین هری شد. ایستاد و ماشین رو بررسی کرد تا مطمئن شه که مال هریه و اشتباه نمیکنه.

به سمت درهای باشگاه رفت و کمی ایستاد و به این فکر میکرد که باید داخل بره یا نه. تصمیم گرفت که نباید این شانس رو از دست بده تا هری رو در حال بوکس ببینه.

به داخل رفت و کنار میز جلو که مردی بزرگ و عضلانی پشتش نشسته بود ، ایستاد.

پسر با صدای بم پرسید "میتونم کمکت کنم؟"

لویی با لکنت زبون، صدایی آروم و خجالتی حرف زد.

"من دنبال ه-هری ام. هری استایلز. اینجاست؟"

" آره. بیا بهت بگم کجاست "

از کنار چندتا مرد عضلانی رد شدن ، که یکی از اونها ایستاد و سر تا پا لویی رو بررسی کرد و پوزخندی زد

"این شاهزاده خانم کیه؟"

لویی با خجالت به پایین نگاه کرد و مردی که پشت میز نشسته بود ، چشماش رو برای مردی که مسخرش کرد ، چرخوند.

~𝙿𝚞𝚗𝚔 𝚟𝚜 𝚏𝚕𝚘𝚠𝚎𝚛𝚌𝚑𝚒𝚕𝚍 ~ [L.S]Hikayelerin yaşadığı yer. Şimdi keşfedin