🥭31.Call my name

3.6K 520 89
                                        

🥭اسمم رو صدا بزن🥭

🥭اسمم رو صدا بزن🥭

Oops! This image does not follow our content guidelines. To continue publishing, please remove it or upload a different image.

∘₊✧──────✧₊∘

صدای بلند موسیقی آپارتمان جیمین رو پر کرده بود. عده ای مشغول به رقصیدن بودن، عده‌ ای گرم صحبت کردن و چند نفری هم با درخت کاج بزرگ و تزئین شده‌ ای که در گوشه ‌ی سالن قرار گرفته بود، عکس می‌ گرفتن.

تهیونگ بر روی کاناپه نشسته بود و ذره ذره از نوشیدنی میوه‌ایش می نوشید و درحالیکه دستش رو نوازش‌وار بر روی شکمش می‌کشید، به افرادی که می‌ رقصیدن نگاه میکرد.

تا چند دقیقه ‌ی قبل، با جونگکوک مشغول به رقصیدن بودن و آلفای جوان -که بیشتراز هر زمان دیگه ‌ای روی امگای باردار حساس شده بود- پیشنهاد کرد که تهیونگ کمی استراحت بکنه.

با احساس دستی که بر روی شانش قرار گرفت، سرش رو کمی کج کرد و بلافاصله بوسه ‌ای بر روی گونش نشست. لبخند بزرگی با احساس رایحه ‌ی مورد علاقش -یعنی چوب خاص درخت کمیاب گایاک- بر روی لبهاش شکل گرفت و نفس عمیقی از عطر تنِ آلفایی که یکبار دیگه لبهاش رو بر روی گونش گذاشت، کشید.

-«چیزی لازم نداری قلب شیرینم؟»

جونگکوک نزدیک گوش امگا زمزمه کرد و تهیونگ سرش رو به پشتی کاناپه تکیه داد و نفس کوتاهی کشید:

-«فقط کنارم بمون.»

طره‌ ای از چتری‌ های پسر کوچکتر رو کنار زد و آرنج‌هاش رو به پشتی کاناپه تکیه داد:

-«من همینجام عزیزم.»

امگا بزاقش رو قورت داد و اینبار با بی‌ طاقتی اصرار کرد:

-«کنارم بشین.»

آلفای جوان آهی کشید و بدون اینکه حرف دیگه ای بزنه، کاناپه رو دور زد و بعد کنار امگا نشست. تهیونگ بی معطلی خودش رو به سمت جونگکوک کشید و بعد از اینکه جام نیمه خالی نوشیدنیش رو به آلفا داد، سرش رو در گردن اون پنهان کرد و دستش رو روی سینش گذاشت.

𝐊𝐨𝐦𝐨𝐫𝐞𝐛𝐢 [𝐊𝐨𝐨𝐤𝐕]Where stories live. Discover now