🥭21.Hi little one

4.4K 752 235
                                        

🥭سلام کوچولو🥭

🥭سلام کوچولو🥭

Oops! Questa immagine non segue le nostre linee guida sui contenuti. Per continuare la pubblicazione, provare a rimuoverlo o caricare un altro.

∘₊✧──────✧₊∘

بعد از اینکه در یکی از رستورانهای اطراف هتلشون ناهار خوردن، قرار شد طبق پیشنهاد جیمین به مرکز خرید بزرگی که تنها یک خیابان با هتلشون فاصله داشت برن و کمی خرید کنن.

جیمین با هیجان درحالیکه دست جفتش رو محکم گرفته بود، پسر رو به دنبال خودش میکشید و سعی میکرد تا چیزی برای خریدن پیدا کنه. تهیونگ به خوبی میدونست که جیمین عاشق خرید کردنه و لبخند بزرگ و چشمهای براق از هیجان پسر موصورتی، امگا رو به خنده می انداخت.

تهیونگ و جونگکوک هم برخلاف دو بتا، به آرومی قدم میزدن و به ویترین های پر زرق و برق مغازه ها نگاه میکردن. جونگکوک دست پسر امگا رو با ملایمت گرفته بود و گهگاهی وقتی تهیونگ جلوی یکی از ویترین ها می ایستاد تا با دقت به وسایل درون اون نگاه بکنه، با صبوری درکنار امگا می ایستاد و روی دست اون رو به آرومی نوازش میکرد.

هیچکدومشون قصد خرید کردن نداشتن اما در نهایت، تهیونگ یک تیشرت اُورسایز مشکی رنگ و جونگکوک یک شالگردن زرشکی رنگ خرید.

با فرا رسیدن شب، چهار پسر شام سبکی خوردن و بعد به هتلشون برگشتن. ساعت از نُه شب گذشته بود و قرار شده بود که بعد از استراحت کوتاهی، به بار بزرگ و مجلل هتل برن چون شبها برنامه ی مفرحی در اونجا برگزار میشد و افراد زیادی برای شب نشینی به بار میرفتن.

تهیونگ آهی کشید، حوله ی نمدار رو از روی موهاش برداشت و اون رو بر روی میز انداخت. دستی توی موهای خشک شده و بهم ریختش کشید و بعد به سراغ چمدانش رفت. ترجیح میداد که لباس راحتی رو انتخاب کنه پس شلوار جین آبی روشن و پلیور اُورسایز سفید رنگش رو برداشت و بدون معطلی، اونها رو با لباسهای راحتی ای که بعد از حمام پوشیده بود، عوض کرد.

به جلوی آینه ی قدی و بزرگ کنار سرویس بهداشتی رفت و نگاهی به خودش انداخت. پوستش کمی به خاطر سرمای زمستان خشک شده بود پس کرم مرطوب کننده ی هلویی ای که جیمین بهش داده بود رو از توی کوله پشتی کوچکش برداشت و مقداری از اون رو روی دو انگشت اشاره و میانیش ریخت و بعد انگشتهاش رو دایره وار روی پوست صورتش کشید. باقی مانده ی کرم رو بر روی پوست خشک شده ی دستهاش مالید و بعد اونها رو بویید تا عطر شیرین و هلویی کرم رو احساس کنه.

𝐊𝐨𝐦𝐨𝐫𝐞𝐛𝐢 [𝐊𝐨𝐨𝐤𝐕]Dove le storie prendono vita. Scoprilo ora