🥭اون با من خوب رفتار میکنه🥭
∘₊✧──────✧₊∘
جونگکوک حتی فکرش رو هم نمیکرد که جیمین یکی از مجلل و بزرگ ترین هتل های جزیره رو برای اقامتشون انتخاب کرده باشه. هتلی پنج ستاره، که پانزده طبقه داشت و استخر سربسته ی بزرگی در آخرین طبقه ی اون ساخته شده بود که به لطف سیستم گرمایشی فوق العاده ی اون طبقه، در زمستانها هم قابل استفاده بود.
جونگکوک از اینکه جیمین تمام هزینه های اقامتشون رو پرداخت کرده بود، احساس شرم میکرد اما یونگی پسر رو متقاعد کرده بود و گفته بود که نباید به چنین مسائلی فکر بکنه. جیمین دوست داشت که این کمک رو به آلفا و امگای جوان بکنه و آرزو میکرد که این سفر، کمکی به رابطه ی اونها بکنه.
بعد از اینکه جیمین کارتهای اتاقهاشون رو تحویل گرفت، به سمت سه پسری که بر روی کاناپه های چرمی و قهوه ای رنگ لابی هتل نشسته بودن رفت. کارتها و مدارکشون رو بهشون داد و با خستگی زمزمه کرد:
-«خیلی خب بهتره یکم استراحت کنیم و بعد دوباره برای شام همدیگه رو ببینیم.»
تهیونگ درحالیکه سعی میکرد تا مدارکش رو توی کوله پشتی کوچکش جای بده، با لبخند سری تکون داد و جونگکوک هم بدون اینکه چیزی بگه، عصای چمدان پسر رو درحالیکه عصای چمدان خودش رو در دست دیگرش نگهداشته بود، گرفت. از زمانیکه از هواپیما پیاده شده بودن، تمام حواسش رو به امگا داده بود و حتی اجازه نمیداد که اون پسر چمدانش رو حمل کنه.
-«خب اتاقهامون کجان؟»
آلفای جوان پرسید و جیمین درحالیکه سعی میکرد تا لبخندش رو پنهان کنه، نگاهش رو از چمدان تهیونگ گرفت و جواب داد:
-«طبقه ی نهم، اتاقهای ۹۱۶، ۹۱۷ و ۹۳۸. من و یونگز ۹۳۸ رو برمیداریم چون دو اتاق دیگه کنار همدیگن و بهتره که شما پسرا نزدیک هم باشین. به هرحال ما دو نفر باهم توی یک اتاقیم و مشکلی نداره که اتاقمون دورتر باشه.»
وقتیکه آلفا و امگا سرهاشون رو به نشانه ی تایید تکون دادن، لبخند جیمین بزرگتر شد و بعد اشاره ای به یونگی کرد تا همگی به سمت یکی از آسانسورهای بزرگ هتل برن.
STAI LEGGENDO
𝐊𝐨𝐦𝐨𝐫𝐞𝐛𝐢 [𝐊𝐨𝐨𝐤𝐕]
Storie d'amore[Completed] 𝐊𝐨𝐦𝐨𝐫𝐞𝐛𝐢🌱🥭 [koh-mo-reh-bee] (n.) کلمه ای ژاپنیست، به معنای پرتوهایی از خورشید، که از لا به لای برگ درختان عبور میکنند و به زمین میتابند. ∘₊✧──────✧₊∘ کیم تهیونگ، امگای شیرینی که عطر انبه تمام وجودش رو در بر گرفته بود، فکرش رو...