با تموم قدرت پاش رو روی پدال فشار داد... درسته درون مغزش تلاتم و تردید زیادی وجود داشت ولی این دلیل نمیشد که اجازه بده حریفش ازش ببره...
با رد شدنش به عنوان اولین ماشین ار خط پایان صدای جیغ و داد تماشاگرا بلند شد... لبخندی زد و از ماشین پیاده شد و کلاه مخصوصش رو از سرش برداشت...
با صدای هسو که کنارش ایستاده بود بهش نگاه کرد...
+مثل همیشه ترکوندی... پرفکت :>
لبخندی زد و به سمت مربی رفت... بعد از کمی حرف زدن باهاش همراه هسو به سمت اتاق تعویض لباس رفتن...
در حالی که پشت کمدش مشغول لباس عوض کردن بود به سوال های هسو، که کمی اونطرف ترروی صندلی نشسته بود جواب میداد
+خب تصمیمت رو گرفتی چیکار کنی؟
میدونست منظور هسو چیه... یادش اومد وقتی بنگ پی دی اون سوال رو(سولو یا گروپ؟)ازش پرسید سریع از اونجا زد بیرون و مستقیم اومد پیست تا با رانندگی ذهنش رو آروم کنه و بتونه تصمیم بگیره...
با تردید درحالی که در کمدش رو میبست گفت
_گرفتم؟
+تردید رو بزار کنار به هرچی دلت میگه گوش کن...
جین آب دهنشو قورت داد و آروم گفت
_راستش قلبم دلش میخواد گروپ رو انتخاب کنم ولی میترسم...
کمی مکث کرد
_من در حد اونا نیستم، اون شش نفر بیشتر از ده ساله دارن میخونن و آهنگ میسازن... ولی من یه تازه کارم... مطمئنم در حد اونا نیستم... نمیخوام باعث سرافکندگیشون بشم... پس..پس تصمیم گرفتم سولو کارکنم
هسو نمیدونست چی بگه... از طرفی به جین حق میداد که همچین احساسی داشته باشه... و از طرف دیگه نمیدونست چجوری بهش بفهمونه که اون استعدادشو داره که حتی بهتر از اونا بشه...
+جین به این چیزا فکر نکن... مطمئنن اونقدر استعداد و لیاقت داشتی که بنگ شی هیوک همچین پیشنهادی بهت داده... فقط به هرچی قلبت میگه گوش کن...
جین کمی فکر کرد... حق با هسو بود ولی اگه آرمی ها اونو نمیپذیرفتن و باعث دردسر اعضا میشد چی؟
_من تصمیمم رو گرفتم... سولو کار میکنم
هسو سری تکون داد... به هرحال این آینده جین بود و اون نمیخواست و نمیتونست توش دخالتی بکنه... پس گذاشت به انتخاب خودش...
چون ماشین نیاورده بودن تاکسی گرفتن... جین شماره بنگ شی هیوک رو گرفت
=بله؟
_سلام پی دی نیم
=اوه جین تویی... تصمیمت رو گرفتی؟
_میخوام حضوری بهتون بگم...
![](https://img.wattpad.com/cover/315013699-288-k976965.jpg)
CZYTASZ
why?
Fanfictionیه ریل لایف از زندگی خودم در قالب داستان من معتقدم درون گراها هم یه جایی کم میارن و دلشون میخواد از خودشون و زندگیشون برای دیگران حرف بزنن من الان دقیقن توی همون نقطم؟ ___________________________________ +تو...تو چطور با وجود این همه سختی بازم طاقت...