بعد از پایان جلسه جین که حس کرد اگه بیشتر بمونه ممکنه گیر دو ددی بزرگوارش بیفته پس تصمیم گرفت سریع جیم بشه ولی خب همیشه اوضاع به خواست ما پیش نمیره... قبل از اینکه بتونه به ماشینش که تو پارکینگ کمپانی پارک شده بود برسه توسط دونفر محاصره شد... مطمعنن همتون میتونید حدس بزنید منظورم از دونفر کیا هستن... جین با لبخند پر استرسی خواست از کنارشون رد بشه که بازوی ظریفش توی دستای قوی جونگکوک اسیر شد...+کجا با این عجله جناب کیم سوکجین شی...
آب دهنش رو پر صدا قورت داد و لبهاش به لبخند مسخره ای باز شدن...
_امممم میرم خونه غذام رو گازه ته میگیره...
با این حرفش تهکوک تمام سعیشون رو کردن تا حالت جدیشون رو حفظ کنن و خندشون رو پنهون کنن ولی موفق نبودن... اخه دلیل از این مسخره تر... تهیونگ تک خنده ای کرد...
~مثل همیشه جوک های بی مزه ای میگی بلو... فقط پونزده دقیقه از وقتت رو به ما بده بعد میتونی بری خونه و به غذات سر بزنی تا ته نگیره...
جین که خودش هم از دلیل مسخره ای که آورده بود خندش گرفته بود با خنده سرش رو خاروند...
_راه فراری نیست دیگه نه؟
+متاسفانه یا خوشبختانه خیر...
~پس بهتره زودتر جواب ما رو بدی... ما سه روزه منتظر یه جواب از سمت تو هستیم...
جین لب گزید و سرش رو پایین انداخت...
_خب راستش من...
نفس عمیقی کشید و سرش رو بلند کرد...
_میشه جای دیگه ای حرف بزنیم؟
جونگکوک سر تکون داد و دست جین رو کشید و همه به سمت استادیوم جونگکوک حرکت کردن... با ورودشون به استادیوم هرکسی یه گوشه ای نشست و سکوت بینشون حاکم شد... جین توی افکارش داشت جمله هایی که میخواست بگه رو سرهم میکرد که با صدای تهیونگ بهش نگاه کرد...
~جینا قبل از اینکه جواب بدی ما میخواستیم که یه چیزی نشونت بدیم...
+البته دیدنی نیست شنیدنیه... مخاطب این دوتا اهنگ تویی پس خوب بهشون گوش بده...
بعد از این حرفش ثانیه ای نگذشته بود که صدای تهیونگ توی فضای استادیوم پیچید... و این جین بود که با لبخند قشنگش و چشمای بستش غرق صدای روح نواز تهیونگ شده بود...
(معنی اهنگ ها رو بخونید یا اهنگ رو موقع خوندن این تیکه پلی کنید... کریسمس تری از تهیونگ)
~In this moment
در این لحظه
I see you
میبینمت
It always comes around
همیشه پیش میاد
As I believed
همونطور که باور داشتم
When the rain stops
وقتی بارون قطع میشه
You shine on me
تو بر من می درخشی
Your light’s the only thing
نور تو تنها چیزیه که
That keeps the cold out
سرما رو از بین میبره
Moon in the summer night
ماه توی شب تابستون
Whispering of the stars
زمزمه ستاره ها
They’re singing like
اونا دارن مثل درختای کریسمس
Christmas trees for us
برای ما آواز میخونن
BẠN ĐANG ĐỌC
why?
Fanfictionیه ریل لایف از زندگی خودم در قالب داستان من معتقدم درون گراها هم یه جایی کم میارن و دلشون میخواد از خودشون و زندگیشون برای دیگران حرف بزنن من الان دقیقن توی همون نقطم؟ ___________________________________ +تو...تو چطور با وجود این همه سختی بازم طاقت...