″الان سه روز گذشته و فقط به وکیل جی اجازه دادن هوسوک رو ببینه″
″خ،خب چیزی درموردش نگفت؟″
جیمین پرسید،موهای صورتیاش رو از روی چشمهاش کنار زد و منتظر به یونگی نگاه کرد.
یونگی ضربههای آرومی روی کمر پسرش که در آغوشش بیقراری میکرد،زد و با حالت خستهای گفت ″هوسوک ترسیده″نامجون سرشو بالا اورد و طوری که سعی میکرد اوضاعشون رو آروم نگه داره گفت ″وکیل جی وکیل عالی.اون به زودی همه چیز رو حل میکنه″
یونگی چشمهاشو باز کرد و با تلخی جواب داد ″نه وقتی که تمام مدارک و شواهد بر علیه هوسوک″
جین با اخم غلیظی،مینی رو از یونگی گرفت و گفت ″باید یه راهی باشه،حتما یه راهی هست″
جیمین سری تکون داد و پاهاشو در شکمش جمع کرد و پرسید ″ممکنه همه اموال هوسوک هیونگ مصادره بشه؟″
نامجون که انگار تازه متوجه این موضوع میشد به تندی گفت ″جیمین راست میگه.اگه،اگه بیگناهی هوسوک ثابت نشه تمام اموالش مصادره میشه″
یونگی نمیتونست بفهمه اهمیت این حرفها برای چی بود؟
″متوجهین دارید درباره چی حرف میزنید؟الان چی مهمتره؟هوسوک یا پولش؟″نامجون سرشو تکون داد و کمی بیشتر به یونگی نزدیک شد و گفت ″هیونگ منظورم رو اشتباه متوجه نشو.ما باید هیونگ رو از اون مخمصه بیرون بکشیم و تنها کسایی که داره ماییم.از طرفی اون بیگناهه و این پول و داراییش نباید برای دولت بره.خودتون میدونید که وکیلها هیچ کاری رو بدون پول جلو نمیبرن″
جین نگاهش رو از نامجون گرفت و به چهره اخمالو یونگی داد ″نامجون درست میگه یونگی″
یونگی با حالت گیجی پرسید ″میگید که چیکار کنم!″
جیمین زودتر از همه جواب داد ″باید داراییهای هیونگ به طور موقت به نام تو بشه″
یونگی با صدای بلندی اعتراض کرد ″جیمین!!″
جین دست یونگی رو گرفت و توجهش رو به خودش جلب کرد ″حق با جیمینِ.باید اینکارو کنی به خاطر هوسوک″
----------------------------------
″یونگیِ من″
سرش رو به تندی سمت صدا برگردوند و با چند بار تکون خوردن سرجاش،بلاخره صندلی به عقب پرتاب شد و به سمت پسرش دوید
″کاراملِ من.عزیزم عزیزم″
هر لحظه احساس میکردن استخونهاشون از محکم به آغوش کشیده شدن،خورد میشدن و صدای اونها در اتاقک ملاقات شنیده بشه اما هیچکدوم اعتراضی نمیکرد
سرش رو بیشتر بین گردن و شونهی هوسوک فرو کرد و نفس عمیقی کشید.حتی یونگی مزهی میلههای زندان رو چشیده بود،اون بدون هوسوک همه جا برایش یک زندان با آسمان آبی محسوب میشد
″حالت خوبه؟″
YOU ARE READING
I was your lover
Fanfictionبلاخره قلدر و دردسرساز مدرسه غیبش زد و دوست پسرش وارد اون مدرسه شد Couple : sope _ namjin Genre: Competition _ School _ Romance _ Angst Don't have eny smut Up days: Tuesday Read with a cup of coffee^^