WARNING:smut
3POV
❌❌❌❌❌❌جیسو کمر رزی رو نگهداشت و وادارش کرد روی پاهاش بشینه.
جیسو_میخوام کاری کنم لذت رو احساس کنی...همکاری میکنی؟
رزی سرش رو تکون داد و جیسو سمت لباش رفت و مشغول بوسیدن لبای همدیگه شدن.
لبای رزی مزه وانیل میدادن و لبای جیسو مزه الکل.جیسو قسم خورد که این بهترین ترکیب زندگیشه.
لب پایین رزی رو مکید و بعدش محکم گاز گرفت.رزی نالهای کرد و جیسو از فرصت استفاده کرد و زبونش رو وارد دهنش کرد.برخورد زبون رزی با زبونش احساس خوبی داشت و باعث شد که نالهای بکنه.زبون هاشون باهم مبارزه داشتن.رزی دستاش رو پشت گردن جیسو گذاشتو بوسه رو عمیق تر کرد.
بعد از اینکه فهمیدن نفس کم آوردن از هم جدا شدن.به همدیگه نگاه میکردن و انگار به جای زبون چشم ها حرف هارو میزد.
جیسو دستهای از موهای رزی رو به پشت گوشش فرستاد و بلند شد.
رزی رو به شکل عروس بغل کرد و به سمت اتاقش رفت.
رزی رو روی تخت گذاشت و روش خیمه زد و دوباره مشغول بوسیدنش شد.
در این حین رزی پیراهن جیسو رو در آورد و دستاشو روی کمر جیسو گذاشتو مشغول نوازش کمرش شد.
جیسو بوسه رو قطع کرد و پیراهن رزی رو در آورد.
به سمت گردنش رفت و بوسههای خیسی اونجا گذاشت و گردنش رو مارک کرد.با زبونش گردن رزی رو لیس زد و رزی نالهای کرد و گردنش رو خم کرد و به جیسو اجازه داد که گردنش رو ببوسه.
جیسو در حالی که مشغول بوسیدن گردن رزی بود قفل سوتینش رو باز کرد و به پایین تخت انداخت.
به سمت سینه های رزی رفت و وارد دهنش کرد.با زبونش مشغول بازی کردن با نیپل حساس رزی شد.رزی نالهای کرد و کمر جیسو رو چنگ انداخت.
از سینه هاش جدا شد و شلوار رزی رو در آورد.شورت رزی رو آهسته از تنش جدا کرد و به پوسی صورتی رزی خیره شد.
جیسو_فاک...خیلی خوشگلی رزان.
رزی میتونست پروانه های شکمش رو احساس کنه.
جیسو زبونشو روی پوسی رزی کشید و با کلیتش بازی کرد.
رزی_آههه...جیسو...تند تر.
جیسو از پوسی رزی جدا شد و بهش نگاه کرد.
جیسو_ترجیح میدم امشب منو ددی صدا کنی...حالا بگو بیبی گرل چی میخوای؟
رزی_ددی...به فاکم بده.
جیسو پوزخندی زد و شلوارش رو در آورد.
رزی با دیدن عضو بزرگ جیسو نفسش رو با صدا بیرون داد و بیشتر تحریک شد.
جیسو_کاری میکنم که لذت ببری بیبی.
به حفرهی تنگ رزی نگاه کرد و دیکش رو تنظیم کرد و آروم واردش کرد.
رزی از درد نالهای کرد و کمرش رو بلند کرد.قطرهی اشکی از چشمش افتاد و جیسو پاکش کرد.
وقتی کامل دیکش رو واردش کرد صبر کرد تا رزی با سایزش کنار بیاد.
رزی_شروع کن.
جیسو بعد از شنیدن این حرف شروع به ضربه زدن کرد.
رزی_آههه...ددی تند تر.
جیسو ضربه هاش رو تند تر کرد.پوسی تنگ رزی احساس خوبی بهش میداد.
جیسو ضربه هاش تندتر شد و رزی زیرش تکون میخورد و ناله های بلندی میکرد.
جیسو_لعنتیی...خیلی خوبی.
جیسو نالهای کرد و محکم تر و عمیق تر ضربه زد.
رزی_ددی تند تر...من دارم میام.
جیسو_برای ددی کام کن بیبی.
با چند ضربهی دیگه رزی اومد و جیسو هم بعد از رزی با نالهای اومد.
دیکش رو در آورد و کنار رزی دراز کشید.هر دو نفس نفس میزدن و انگاری ارگاسمی که داشتن کل انرژی که داشتن ازشون گرفت.
❌❌❌❌❌❌جیسو رزی رو بغل کرد و موهاش رو بوسید.
جیسو_دوست دارم رزان...بیشتر از اونکه بشه فهمید.
رزی_منم دوست دارم جیسو.جیسو دوباره موهای رزی رو بوسید و هر دو توی آغوش هم بخواب رفتن.
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
های بیبی هام...پارت جدید.حرفی ندارم فقط بدونین دهنم بخاطر این اسمات سرویس شد چون که این اولین تجربهی من از اسماته:/
نظری دارین بگین.
BINABASA MO ANG
My hope
Fanfiction~وضعیت:°پایان یافته°~ چجوری شد که اومدی تو زندگیم...زندگی سیاه و بی رنگ من با ورود تو رنگارنگ شد...خوب موقعی وارد زندگیم شدی! آخر داستان ما چی میشه؟خوب تموم میشه...ما به هم میرسیم؟! 🔞این فیک دارای صحنه های زیادی است🔞 Lis_top jisoo_top Cupels :...