Don't Cry

307 33 14
                                    

(عر تیزر سولوی جیسوشیییی🥲🥲🥲)

Jennie POV

بعد از اینکه غذا رو تموم کردیم با مامان و بابای لیسا حرف زدیم و بعدش اومدیم اتاق.

از سرویس اومدم بیرون و روی تخت نشستم به لیسا نگاه کردم.

بی صدا نشسته بود و توی فکراش غرق شده بود.

جنی_ل... لیسا!

از فکر در اومد و بهم نگاه کرد.

جنی_میشه حرف بزنیم؟

لیسا_خب؟

جنی_من از اون حرفم منظوری نداشتم.. فقط..

پووفی کشیدم و نتونستم ادامه‌ی جمله‌م رو بگم.

لیسا_فقط چی؟جنی تو میتونی همه چیز رو به من بگی.

جنی_دیشب برای اینکه تشنه بودم از خواب بیدار شدم و رفتم آب خوردم ولی بعدش.. کای بهم پیام داد.

لیسا_چی گفت؟

جنی_گفت تو فقط بخاطر بدنم با منی.

لیسا شوک زده و ناراحت بهم زل زد.

لیسا_و... و تو باورش کردی؟!

توی چشماش نگاه کردم که متوجه شدم غم زیادی رو تحمل میکنه.

جنی_ف..فقط یه کمی!

ناگهان چشماش پر از اشک شد..

جنی_نه نه.. خواهش میکنم گریه نکن.. ببخشید

لیسا_تو سرم داد کشیدی..

شروع کرد مثل بچه گریه کردن.. احساس کردم با گریه هاش قلبم شکست.

بین هق هق هاش گفت

لیسا_من تورو خیلی دوست دارم.. ت...ترسیدم از دستت بدم. من تورو برای بدنت نمیخوام نینی.. چرا فقط بهم اعتماد نمیکنی؟

جنی_ببخشید... لیلی گریه نکن.. ببخشید.. متاسفم.

بغلش کردم و اون روی شونم گریه میکرد.. کمرش رو ناز میکردم و سعی میکردم آرومش کنم.

بعد از اینکه گریه هاش تموم شد بخاطر اینکه نفس کم آورده بود نفس نفس میزد و هق هق میکرد.

جنی_من متاسفم لیلیم..

لیسا_م..میشه ف..فقط م..منو ب..ب..بغل کنی؟

اشکی از چشمم افتاد و سرم رو تکون دادم.. محکم تر بغلش کردمو دراز کشیدم.

سرش رو توی گردنم مخفی کرد و دستاشو دورم حلقه کرد.

انقدر محکم همدیگرو بغل کرده بودیم که فکر میکردم از کمبود هوا میمیریم.. ولی این مرگ لذت بخش میشد:)

موهاشو ناز کردم و چتری هاشو بوسیدم.

میدونستم لیسا برخلاف رفتار جدیش مثل یه بچه کوچولوی احساسی میمونه ولی با اینحال... بهش ضربه زدم و عشقش رو باور نکردم!

اون مثل یه بچه‌ای هست که باید بهش محبت کنی و باورش داشته باشی..!

جنی_منو ببخش لیلی کوچولوم.. خیلی دوست دارم.

لیسا_من عاشقتم نینی.. هیچوقت ترکم نکن.

موهاشو بوسیدم و بعد از مدتی به دنیای خواب وارد شدیم.


~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
های بیبی هام.. پارت جدید☕

حرفی ندارم... آه🚬

فردا دو تا پارت میزارم چون اون دوتا پارت در اصل یه پارته( جواد خیابانی سلام عرض میکنم )

My hopeOnde histórias criam vida. Descubra agora