Mad Girlfriend

369 36 10
                                    

Lisa POV

بعد از بحث با نگهبان و رفتن رزی به خونه‌ی جیسو رفتیم خونه‌ی جنی.

الانم داریم فیلم میبینیم و من دراز کشیدم و جنی مثل یه بچه گربه روی پاهای من دراز کشیده و سرش رو به سینم تکیه داده.

جنی_پوووف...یعنی الان چیشده؟

لیسا_فردا از چهیونگ میپرسی الان بزار فیلم رو ببینم جنی.

بلند شد و روی پاهام نشست و جوری بهم نگاه کرد که فکر کردم آخرین جمله زندگیم رو گفتم

جنی_جنی؟مگه من نینی نبودم؟

اوه پسر...خیلی ترسناکه.

لیسا_نینی...ببخشید بیا فیلم رو ببینم گربه کوچولوی من.

جنی_واقعا میخوای فیلم رو ببینی؟

اوه مرد... دقیقا وسطش داره به رفیقم میخوره.

صبر کن ببینم...چرا داره پوزخند میزنه؟

شروع کرد به مالیدن خودش به دیکم.اوه نه.

لیسا_آه...هممم جنی...تمومش کن.

جنی_نمیخوام...مشکلی داری؟

لیسا_ن...نه فقط الان وقتش نیست.

حرکتش رو تند تر کرد و دیکم داشت سفت تر میشد.

جنی_مثل این که مشکل داری...منم دیگه ادامه نمیدم.

دیگه حرکت نکرد که کمرش رو نگهداشتم و به سمت خودم هلش دادم.

لبامو روی لباش گذاشتمو وحشیانه بوسیدمش.

در همین حین باسنش رو تکون دادم و گذاشتم که پوسیش به دیکم برخورد کنه.

جنی_آه...لیسا خواهش میکنم.من بهش نیاز دارم.

لیسا_متاسفم نینی...فردا باید برم شرکت و کارام رو انجام بدم.بعدش کلا آزادم.ولی الان نمیتونم چون باید با انرژی برم.
فردا بعد از کارم میام پیشت و میتونیم یه روز کامل برای هم باشیم.

جنی_نه...نه. لیلی من الان بدجور هورنی‌ام.

لیسا_اوه...پس پیشی کوچولو نیاز داره.

جنی_آره...بدجور نیاز داره.

شلوارش و شورتش رو همزمان در آوردم و دوتا انگشتم رو واردش کردم.

جنی_آههه.

شروع کردم به حرکت دادن انگشتام و جنی ناله هاش رو کنار گوش من بیرون میداد.این بهترین آهنگه.

جنی_تند...دارم میام لیساااا.

تند تر ضربه زدمو و بعد از چند دقیقه با جیغ خفه‌ای اومد.

سرشو توی گردنم مخفی کرد و محکم بغلم کرد.

لیسا_حالا بهتر شدی پیشی؟

جنی_خیلی...خیلی بهتر شدم.هیچوقت نمیتونی کسی رو به جز من به فاک بدی...اون انگشتای دراز برای منن.

خنده‌ای کردمو موهاش رو بوسیدم.

چند دقیقه توی همون حالت بودیم که گوشی جنی زنگ خورد.

نگاه کردمو و دیدم ناشناسه.

لیسا_بزارش رو اسپیکر.

سرشو تکون داد و جواب داد و گذاشت رو اسپیکر.

_سلام جنی.

شوکه شدم...چرا زنگ زده؟

جنی_ک...کای چجوری شمارمو پیدا کردی؟

کای_از یه آشنا گرفتم...خوبی؟

جنی_عالی...خیلی خوشحالم.

کای_دلم برات تنگ شده.

جنی_کای...لطفا تمومش کن.دو سال پیش بهت گفتم که نمیخوام توی رابطه‌ای باشم...لطفا اذیتم نکن.

کای_جنی...لطفا یه شانس بهم بده.

جنی_من الان تو یه رابطه‌ی جدی هستم و نمیخوام به تنها عشقم خیانت کنم...من پارتنرمو دوست دارم.توهم یه روز شخص درست رو پیدا میکنی.دیگه بهم زنگ نزن.

قبل از اینکه کای بخواد چیزی بگه تماس رو قطع کرد.

لیسا_میخوام بخوابم...خسته‌ام.

با لحن جدی جواب دادمو به سمت اتاق جنی رفتمو و روی تخت دراز کشیدم.

شنیدم که وارد اتاق شدو درو بست.چند لحظه بعد یه جسم کوچیک از پشت بغلم کرد.

جنی_لیلی...قهر نکن تقصیر من نیست.منم نمیدونم چطوری شمارمو پیدا کرده.شنیدی که بهش چی گفتم.

راست میگه...ولی نه.حسودی میکنم؟آره...خیلی شدید.

جنی_یاااا...جوجه‌ی بد.دیگه منو بغل نمیکنی؟

جنی_وایسا...جوجه حسودی میکنه؟

برگشتم به سمتش و گفتم

لیسا_آره حسودی میکنم...تو فقط مال منی و هیچکس حق نداره ازت یه شانس بخواد.

جنی_لیلی باشه...منم دوست دارم.

گفتشو و سرشو توی گردنم قایم کرد و گردنم رو بوسید.

بغلش کردمو و اون خودش رو توی بغلم مچاله کرد.

لیسا_من عاشقتم نینی...نمیخوام کس دیگه‌ای به داشتنت فکر کنه. میخوام تا ابد گربه‌ی من باشی...اصلا من دیوونتم.

لبخندی زدو خودشو بیشتر بهم چسبوند.

موهاش رو بوسیدم و بعد از چند دقیقه به خواب رفتم.


~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
های بیبی هام...پارت جدید.

عشق بورزید لعنتی هاااا.

راستی...یه اسپویل دارم.فردا توی شرکت صدای ناله‌ی یه نفر پخش میشه🤌🏻

My hopeWhere stories live. Discover now