سیگار درون دستش رو بالا آورد و کام دیگری ازش گرفت.سومین سیگاری بود که تو این ۲۰ دقیقه دود کرده بود.
تنها پوشش تنش شلواری بود که پوشیده بود و باد به بالا تنه لختش برخورد میکرد. با نشستن لرزی به تنش که تا ده دقیقه پیش همچنان داغ بود سیگار درون دستش رو که حالا کاملا سوخته بود درون جا سیگاری که لبه فلزی تراس قرار داشت خاموش کرد.
دستهاش رو درون جیبش گذاشت و به داخل اتاق خواب برگشت.
اتاق همچنان در تاریکی محض بود و نور ماهی که از در شیشه ای تراس به داخل اتاق میتابید فضای سیاه و تاریک اطراف رو کمی قابل دید تر میکرد.
تنها صدایی که سکوت اتاق خواب بزرگ رو میشکست صدای ویز ویز ضعیف و نفس نفس هایی بود که از کیونگسویی که روی تخت خواب بزرگ و دایره ای شکل وسط اتاق خواب روی ملافه های سیاه رنگ در خودش میلولید و و تن لاغر اندام ولی کمی ماهیچه ایش میلرزید به گوش میرسید.
بدون بستن در کشویی تراس و همونطور دست در جیب وارد اتاق خواب شد و به طرف کیونگسو رفت.
کیونگسو با حس کردن حضور کسی چشم های خمار و اشکیش رو باز کرد و نگاهی به جونگینی که با یک پوزخند بزرگ بهش خیره بود انداخت.
دقیقا سه ساعته تمام بود که اون ویبراتور لعنتی از باسنش خارج نشده بود و رینگی که دور عضوش قرار داشت اجازه کام شدن رو بهش نمیداد و دستهای بسته شدش توان انجام کار بیشتری رو ازش گرفته بود.
یک ساعت پیش که کای وارد اتاق شده بود فکر میکرد بعد از دو ساعت بالاخره این بازی لعنتی قراره تموم بشه.
ولی زیادی خوش خیال بود چون جونگین با خباثت تمام با بدنش ور رفته بود و فقط با بیشتر تحریک کردنش تحمل رو براش سخت تر کرده بود و در نهایت هم مجبورش کرده بود دیکش رو ساک بزنه و بعد کام شدنش کیونگ رو همونطور لرزان تر و تحریک شده تر از قبل روی تخت رها کرده بود و تو تراس اتاق مشغول دود کردن سیگارش شده بود.
بدنش به حدی از شدت تحریک شدگی داغ و پر حرارت بود که حتی باد سردی که از در باز مانده تراس به تن بدون پوشش برخورد میکرد هم نمیتونست گر گرفتگی و داغیش رو کم کنه.
نه اینکه قبلا با جونگین رابطه ای نداشته باشه، نه.
قبل از اینکه همه چیز به هم بریزه کیونگسو و جونگین دوسال تمام دوست پسر همدیگه بودن و طبیعیه که رابطه هم داشتن اما همیشه رابطه هاشون کاملا رمانتیک و پر تب وتاب و لذت بخش برای هر دو بود ولی این بار جونگین کاملا با همیشه متفاوت بود.
خشم و نا امیدی که از بی اعتمادی و پس زده شدنش توسط کیونگ داشت کاملا از چشم ها و حرکاتش واضح بود و خب کیونگسو عادت نداشت جز نگاه های شیفته و عاشقانه از سمت جونگین نگاه دیگری دریافت کنه.
YOU ARE READING
Scenario Book (Kyunsoo Couple)
Short Storyاینجا قراره یه بوک باشه از سناریو هایی با کاپل های کیونگسو امیدوارم از خوندنشون لذت ببرید.