crazy fan (ChanSoo)

100 24 4
                                    

انگشتهاش رو روی صفحه گوشی حرکت داد و همچنان مشغول تماشای عکسهاش بود. آخرین عکسی که تو اینستاگرتمش پست کرده بود مال فوریه بود. زمانی که همراه چندتا از دوستاش به ژاپن رفته بودن.

با حسادت آشکاری تک تک عکس هارو تماشا می‌کرد.

با دیدن اینکه چطور بدن کوچولوش تو آغوش دیگرانه، دیگه عصبانیتش به اوج رسید و گوشی بینوا رو به نا کجا آباد پرتاب کرد و از روی تخت بلند شد.

_نمیشه....دیگه نمیتونم....اینجوری دیگه نمیشه ادامه داد باید یه کاری بکنم.

با اومدن فکری به ذهنش دست از قدم رو رفتن تو  اتاق خواب بزرگش برداشت.

پوزخندی که روی لباش بوو و افکار تو سرش تمام شیطانی بود و اصلا انتظار اتفاقات خوبی نمی‌رفت.

○●○●○●○●○●○●○●○●○●○●○●○●○●○

سالن بزرگ سرتا سر پر از جمعیت بود. حجم جمعیت به قدری زیاد بود که هر کسی انگشت به دهن میموند.

همه فریاد میزدن و جیغ می‌کشیدن و تشویق میکردن. مرد و زن، جوان و پیر، فرقی نداشت کیونگسو از هر سن و جنسیتی فن داشت.

با خاموش شدن یهویی چراغ ها و تاریکی یکدفعه ای سالن تماما در سکوت فرو رفت و طولی نکشید که با روشن شدن نور کوچیکی رو استیج و نمایان شدن دو کیونگسو دوباره صدای تشویق و جیغ و داد ها از سر گرفته بشه.

با صدای بهشتیش میخوند و با تمام زیبایی و جذابیت پرستیدنیش همراه با گروه دنسرهاش می‌رقصید و نمی‌دونست چه دل هایی رو به تپش های نا منظم وادار میکنه و گاها همرو تا مرز سکته میبره.

فن ها با تمام وجود همراهیش میکردن و میخوندن.

با تموم شدن آهنگ ایستاد و دم عمیقی کشید تا نفسش جا بیاد.

احترامی به جمعیت گذاشت و شروع به صحبت کرد.

+سلام به همگیییی. از دیدنتون خیلی خوش حالم. ممنون که به اینجا اومدین. از اجراها راضی بودین؟

با شنیدن صداهایی با فریاد سعی بر اعلام رضایت داشتن لبخند درخشانی زد و ادامه داد.

+خوش حالم که لذت بردین. من و تیمم تمام تلاشمون رو کردیم تا بتونیم یک روز فوق العاده و هیجان انگیز رو براتون رقم بزنیم.

همچنان با فن ها حرف میزد. از اینکه گرسنه هستن یا نه و اینکه دوست دارن برای شام چی بخودرن گرفته تا پوشیدن لباس گرم و مراقبت از خودشون به خاطر هوای بی اندازه سرد زمستون.

بعد از گذروندن دقایق و ساعت هایی که مثل برق و باد گذشتن غمگین از اینکه زمانشون به پایان رسیده از فن ها خداحافظی کرد و موقع رفتن به پشت صحنه دستمالی از جیبش خارج کرد و عرق پیشونیش رو پاک کرد. به طرف اتاق پرو رفت.

Scenario Book (Kyunsoo Couple)Where stories live. Discover now