✦•شات²⁴•✦

485 156 128
                                    

همون شخص که داخل کافه دیده بود، با همون لباس‌ها، و با چهره‌ای که حتی یک اینچش قابل دیدن نبود، دقیقاً مقابلش ایستاده بود و به‌نظر می‌رسید بدجوری بهش خیره شده؛ چون پسر می‌‌تونست احساسش کنه، انرژی‌ِ قوی‌ای رو که از چهره‌ی غیرقابل‌ رؤیت اون ساطع می‌شد

¡Ay! Esta imagen no sigue nuestras pautas de contenido. Para continuar la publicación, intente quitarla o subir otra.

همون شخص که داخل کافه دیده بود، با همون لباس‌ها، و با چهره‌ای که حتی یک اینچش قابل دیدن نبود، دقیقاً مقابلش ایستاده بود و به‌نظر می‌رسید بدجوری بهش خیره شده؛ چون پسر می‌‌تونست احساسش کنه، انرژی‌ِ قوی‌ای رو که از چهره‌ی غیرقابل‌ رؤیت اون ساطع می‌شد...

«عام..سلام؟!»

با تردید زمزمه کرد اما به حد مرگ ترسیده بود!
اون قدم‌به‌قدم و با طمأنینه بهش نزدیک و نزدیک‌تر شد و همین باعث شد که جونگ‌کوک دیگه نتونه همون‌جا بایسته و با تمام توانش شروع به دویدن بکنه.

اما، شاید فقط دو متر از اون موجود دور شده بود که ناگهان، درست مثل تمام فیلم‌های خیالی‌ و اکشنی که دیده بود و همیشه مسخره‌شون کرده بود، اون لعنتی مقابلش ظاهر شد و در صدم‌ثانیه با گرفتن مچ دستش، جونگ‌کوک رو محکم به دیوار کنارشون کوبید!

«آخخخ! سرمو شکستی! چته وحشی؟ تو دیگه کدوم خری هستی؟!»

سعی کرد تقلا کنه اما اون آدم زیادی قدرتمند بود! به راحتی هردو دست پسر رو به دیوار پین کرد و سپس با نزدیک‌کردن چهره‌‌ی تماماً سیاه‌پوشش به جونگ‌کوک، سرش رو برای چند ثانیه نزدیک به گردنش نگه‌داشت و بعد، طوری‌که انگار بدن پسر براش سبک‌تر از پرَکاهه، اون رو به کناری پرت کرد و به ثانیه نکشیده، از مقابل چشم‌های اون محو شد...!

جونگ‌کوک برای چند ثانیه روی زمین از درد به خودش پیچید و مچ‌ دست‌هاش رو ماساژ داد، تا این‌که دوباره تونست به حال خودش برگرده و حالا، اون ان‌قدر ترسیده بود که با وحشت و تمام توانش، شروع به دویدن به‌سمت خونه‌‌اش کرد.

سریعاً رمز درب ورودی رو وارد کرد و از ترس، تمام درب و پنجره‌های خونه‌ی کوچیک مجردی‌اش رو قفل کرد.

«اون دیگه چه جهنمی بود؟! یعنی باید به پلیس خبر بدم؟! اما حتی نتونستم یک اینچ از پوستشو ببینم اون لعنتی دست‌هاشم پوشونده بود پس هیچ اثر انگشتی درکار نیست!»

سریعاً دستش رو داخل جیبش فرو کرد و با نامجون تماس گرفت:

«نام؟»

For the seventh time (Vkook/Kookv)Donde viven las historias. Descúbrelo ahora