لیسا: رزی گمشو اونور بذار کارمو بکنم!رزی: خوبه حاالا انگار داره اتم میشکافه!
یه کار اینترنتیه دیگه!لیسا: همین کار اینترنتیو تو بخوای انجام بدی گند میزنی توش!صبر کن دیگه!اهااا اینه،موقعیتشو یافتم، اینم خونه ی کیم سوکجین! ادرس هر چهار تارو در اوردم.
_صد البته که ادرسشونو اون پسره همکلاسشون داد!
لیسا: ببند. پاشین ببینم لباساتونو بپوشین که کلی کار داریم!
رزی: پاشین که دیگه وقته انتقامه!
هممون لباسای سرتا پا مشکیمونو همراه با دستکشای پلاستیکی پوشیدیم و ریخیتم توی ماشین رزی ...
توی راه هر چقدر کیسه ی اشغال تو سطل زباله های خیابون میدیدیم برمیداشتیم میذاشتیم صندوق عقب! ماشین دیگه بوی گوه گرفته بود!
نزدیکترین خونه خونه ی جین بود.
حواسمون بود و همینکه فهمیدیم موقعیت امنه و کسی نیست از ماشین پیاده شدیم و تمام کیسه ی زباله رو دم در خونشون خالی کردیم، یه جوری بود که اندازه ی یه تپه اشغال شد و امکان نداشت تا نیان تو اشغالا بتونن از خونشون برن بیرون یا برن داخل.. بعد از اینکه خوب همه ی اشغالا رو خالی کردیم دوباره سوار ماشین شدیم و بازم کلی گشت زدیم دنبال سطل اشغال برای سوژه ی بعدی! به دم در خونه ی هر چهارتاشون یه تر خفن زدیم و جلوی در خونه ی جیمین اینا بیشتر از همه چون پسره میگفت بیشتر اونجا جمع میشن.لیسا: اینههههه،دوست دارم قیافشونو وقتی در خونه رو باز میکنن تا برن بیرون ببینم!
رزی: خدا ازتون نگذره!ماشینمو به گند کشیدین!
_خفه شو!
جیسو :عوووووق، رزی بزن کنار دارم بالا میارم عوووووق....
....پسرا دست به سینه به صفحه ی مانیتور نگاه میکردن، میدونستن اون ادمایی که بدون اینکه حواسشون به دوربین بالای در خونه ی جیمین باشه مشغول اشغال ریختن جلوی در خونشونن کین...
جیمین: به نظرتون چکارشون کنیم؟
تهیونگ:یه درس درست و حسابی بدیم تا هیچوقت یادشون نره!
جونگکوک :خیلی سمج شدن،چقدرم خوب دقیقا رفتن توی دم در خونه ی هر چهار نفرمون گند زدن...بوشم نرفته هنوز..
تهیونگ: مامانم اینا درو که باز کردن برن بیرون پشماشون ریخته بود ،بیچاره مامان دو سه باری تقریبا بالا اورد.
جین:منم بابام میگفت اگه بفهمم کار کیه میکشمش!تا شهرداری بیاد اشغالارو جمع کنه یه دور کامل کل زمین و زمانو شست!
جونگکوک :باید این وروجکارو بنشونیم سر جاشون مگه نه ؟
تهیونگ :اخ اخ...قراره کلی خوش بگذره...!
....•جیسو•
_بچه ها به نظرتون تلافی میکنن؟
جنی: صد در صد
YOU ARE READING
Forever Young
Fanfictionفکر می کردم جیسو ازتون عاقل تره که دیدم نه ... جنی که کله شق تر و بدتر از شماست... لیسا هم که باید بزور بگیریش دوباره سر از کلانتری در نیاره بخاطر دعواهاش! رزیم که شریک جرمش. Blacktan ... ژانر: عاشقانه، کمدی