بعد از اینکه از مغازه ها اومدیم بیرون یهو
با دیدن رستوران با ذوق انگشت اشارمو به سمتی که رستوران بود گرفتم و گفتم:_بچههههه هااااارستووووران،توروخدا بریم غذا بخوریم!خواهش خواهش خواهش خواهش.
یکی از دخترا موهاشو داد پشت گوشش و با چشم غره گفت:
_هنوز زوده ما خرید دار....
جیمین: بریم!
جیمین جلوتر از همه و بقیه ی پسرا هم پشت سرش راه افتادن..دهن همه باز مونده بود.
با کلی ذوق و شوق وارد رستوران شدم بقیه هم پشت سرمون اومدن.
نشسته بودم تا پاستامو بیارن،خیلی وقت بود پاستا نخورده بودم و از ذوق نزدیک بود سکته کنم،هیچی اندازه ی غذا انقدر ذوق زدم نمیکرد!!!
چون تعدادمون زیاد بود به دو گروه تقسیم شده بودیم.
نوه های خانوم با خود جیهوپ یه طرف نشسته بودن و ما خودمونم یه طرف، پسرا هم که از رو نمیرن، پررو هم هستن زارت اومدن نشستن جفت ما،همینجوری بی دلیل یه چشم غره به یونگی رفتم که بدبخت پشماش ریخت.جیون: رزی بیا عکس بگیریم میخوام استوری کنم اینستاگرامم.
باشه ای گفت و مشغول عکس گرفتن شدیم که سفارشامونو اوردن،گارسون همه رو روی میز چید و همینکه خواست بره جنی گفت:
_ببخشید اقا مثل اینکه این پاستا رو اضافه اورد...
-خفه شو مال منه،شما بفرمایید.
گارسون با تعجب نگاهی بهمون انداخت و رفت.
جنی : دوتا؟ دوتااا؟ مگه تو گاوی؟
ظرف پاستامو طرف خودم کشیدم و گفتم:
_نه شرمنده از فک و فامیلات نیستم.جیسو زارت زد زیر خنده.
جنی: ببند.
جیسو: باشه!
هنوز لقمه ی اولو توی دهنم نذاشته بودم که با یه صحنه ی بسیاااار بسیاااار چندش مواجه شدم.
همینطوری خشک شده بودم که لیسا با عصبانیت از سر میز بلند شد و با صدای تقریبا بلندی گفت:_بسه دیگه! نمیتونم تحمل کنم!ولم کن جیسو من عمرا اگه یه دقیقه ی دیگه اینجا بمونم.
ولم کن!پشمام توی هوا معلق مونده بود!
جنی و تهیونگ مثل دوتا بیشعور کثافت داشتن توی یه ظرف غذا میخوردن!خوشم میاد دو سه روزه به همدیگه اعتراف کردن و انقدر توهمن!با حرص گفتم:
_جنی قبل از اینکه میزو توی سرت خورد کنم مثل ادم غذاتو توی ظرف خودت بخور!
جیسو: جنی عزیز دلم صبر کن حداقل ۱۰روز بشه من با نامزدمم از این عن بازیا در نمیووردم!
جنی: چتونه همتون حمله کردین بهم؟
مگه خلاف کردم؟توی یه ظرف غذا میخوریم فقط همین!
YOU ARE READING
Forever Young
Fanfictionفکر می کردم جیسو ازتون عاقل تره که دیدم نه ... جنی که کله شق تر و بدتر از شماست... لیسا هم که باید بزور بگیریش دوباره سر از کلانتری در نیاره بخاطر دعواهاش! رزیم که شریک جرمش. Blacktan ... ژانر: عاشقانه، کمدی