part 20

235 29 5
                                    


•جنی•

با کلی پیچوندن و گفتن اینکه مسموم شدیم و حالمون بده به بهونه ی خواب رفتیم بالا و هممون لباسا و وسایلامونو اوردیم تو اتاق من که اماده شیم و از پنجره بپریم بیرون!
هرچند که خانم پارک مشکوک شده بود ولی خودشو با تی وی سرگرم کرد و چیزی بروز نداد!اخه واسه خواب خیلی زود بود...

-لیسا اون اتومو رو بده...

لیسا بیخیال همونطور که موهاشو شونه می کرد نوچی گفت که از حرص چشمامو بستم!چقدر این بشر لجباز بود!

-لیسا! تو دوقدم باهاش فاصله داری من سه قدم! بده دیگه...

لیسا دوباره با خنده نوچی گفت که واقعا اتیشی شدم.
قبل از اینکه دعوا صورت بگیره جیسو زود پرید و اتو مورو بهم داد و جلو جنگ رو گرفت

رزی: من آماااادم!

همه برگشتیم سمتش،
اوووف! یه دامن کوتاه مشکی و شومیز
طوسی، موهاشم صاف و پایینش فر درشت و ساده ریخته بود دورش، یه لاک طوسیم زده بود..کفشاشم طوسی رنگ بودن! آرایششم یه کرم و یه ریمل و خط چشم و رژ صورتی بود!
خوب جیگری شده بود واسه خودشاااا!
ادم میخواست همچین بغلش کنه که له بشه.
بعد از اینکه خوب رزی رو آنالیز کردم برگشتم سمت جیسو که ببینم اون در چه حاله که فکم افتاد!
موهاشو حالت دار کرده بود ،یه لباس کوتاه تا بالای زانو هم به رنگ قرمز پوشیده بود که آستیناش سه ربع بود و قسمت سر شونش لخت بود، با کفشای پاشنه پنج سانتیه مشکی و لاک قرمز! یه کرمم زده بود با رژ قرمز و ریمل و خط چشم.
انقدر ناز و خوردنی شده بود که هممون همینجوری زوم شدیم روش.
اونم ناز کرد و یه پلک زد و یه لبخند شیرین زد ، دیگه قلبم ایست کرد.
نگاهمو چرخوندم سمت لیسا که شوک سوم بهم وارد شد! موهاشو ساده به سمت راست شونه کرده بود چتری هاشم زده بود کنار و یه شومیز لیمویی که سر شونه هاش لخت بود با دامن ستش که بلند بود پوشیده بود کفشاشم تخت بدون آرایش عجب جیگری شده بودااا!

لیسا یکم به خودش توی آینه نگاه کرد و برگشت و گفت:

- چهیونگ بیا آرایشم کن!

فکمون باز موند و نیشخندی زد و گفت:

-چیه؟مگه رو کم کنی نیست؟!

تازه دوهزاریم افتاد و چشمک خبیثی بهش زدم!

رزی فوری رفت سمتش!
یه کرم براش زد، بعد ابروهاشو درست کرد، یه خط چشم و ریمل و یکم هایلایتر روی گونه
هاش و در اخر یه رژ قرمز جیغ ...
لیسا انقدر تغییر کرده بود و جذاب شده بود که کامل محوش شده بودم..
خدایا!! اگه پسرم می کردی هر سه تاشونو میگرفتم!

برگشتم سمت آینه و به خودم نگاه کردم،
موهامو حین هیز بازی اتو کرده بودم و بالا بستم لباس مشکی که تا کمرم تنگ بود ولی از قسمت بالا تا کمر تنگ بود و کمر به پایین باز و راحت بود دو طرف کمرم لخت بود با کفشای پاشنه ۵ سانتی مشکی لاک مشکیم زده بودم و آرایشمم یه کرم با ریمل و خط چشم و رژ زرشکی کمرنگ بود
برگشتیم سمت هم، به هم نگاه کردیم و در اخر جیغ بلندی زدیم که کل خونه رو ترکوند.

Forever Young Where stories live. Discover now