Ch23

565 132 90
                                    

────+18─────
خودش رو روی پاهاش نامزدش جا به جا کرد و با گازی که از لباش گرفته شد اخ آرومی گفت.
"اه چان صبرکـ- اومم..."
با کشیده شدن زبون چانیول رو زبونش، حرفش نصفه موند و تن به بوسه داد. سر انگشتای سردش رو به صورت تب دار آلفا کشید و کمی ازش فاصله گرفت.
"سردمه پارک چانیول‌‌..بیا بریم تو اتاق انجامش بدیم!"

تیشرت خیس چانیول گوشه اتاق پرت شد و اونقدر فرمون های آلفا تو کل اتاق پخش بود که حتی بکهیون متوجه نشده بود کی روی زانوهاش نشسته...
"عاه بکهیون..."
با سیلی خوردن عضو سخت چانیول به صورتش نگاه شوکه و ترسیده‌اش رو بین نامزدش و عضوش داد‌.
(این...این...نگـ..نگو که میخواد این چیزشو براش ساک بزنـ..)
با مالیده شدن عضو چانیول به صورتش و هجوم فرمون ها به سمتش، بدنش شروع به لرزیدن کرد و چنگی به شلوار آلفا زد.
"اهه لطـ..لطفا خودتو...همم..کنترل کــ...اوممم"
با فرو رفتن سره عضوش به دهن امگا نفس سختش رو بیرون داد و دستشو لای موهای بلوندش فرو برد.
"هوفف... دارم خیلی باهات راه میام بکهیون!"
امگا به تبعیت از آلفا شروع به مکیدن سرش کرد و زبونش رو روی طولش کشید.
"هومممم.."
(دا..دارم درست انجامش میدم؟ نـ..نمیتونم تو دهنم جاش بدم...این لعنتی با این سایزش... چـ..چطوری میره تو منن؟؟)
"هوفف آفرین بکهیون... همینطوری با زبونت انجامش بده!"
"اههخ..امم.."
با حس تحریک شدنش پاهاشو تو هم جمع کرد و نگاهشو بالا آورد تا به چشمای شهوتی نامزدش خیره بشه؛ اما همین کافی بود تا آلفا رو از خودش بی خود کنه.
"متاسفم بکهیون!"
(چـ..چی؟)
با پرشدن گلوش و فشاری که چانیول به سرش وارد کرد، شوکه چنگی به کمر نامزدش زد‌‌‌. اما هیچکدومش باعث نمیشد تا آلفا از شدت ضربه های محکمش کم کنه.
"هوفف..هیون!"
"اوممح..عاهه.."
با چشمایی که حالا اشکی بود نگاهش رو بالا آورد، اما اون ضربه ها زیادی از خود بی خودش کرده بود.
(نمیتونم نفس بکشمم... میـ..میترسم)
ضربه آخر محکمی به گلوش زده شد و بی اختیار مجبور به قورت دادن حجم زیادی از کام های آلفا شد.
با خارج شدن عضو چانیول از دهنش، شروع به سرفه کردن کرد و چندتا مشت به قفسه سینش زد تا هوا رو بهتر وارد ریه هاش کنه، اما کشیده شدن دستش و پرت شدنش روی تخت، توی یک چشم به هم زدن اتفاق افتاد.
"چـ...چانیول"
آلفا صورتش رو به گردن امگا مالید، بند ربدوشامبر بکهیون رو از هم باز کرد و باکسرش رو از پاهاش درآورد.
"خیلی بوی شیرینی میدی هیون.."
بکهیون بی توجه به مارک هایی که روی بدنش گذاشته میشد چنگی به شونه چانیول زد.
"یکم از فرمونات کم کن... دا..دارم خفه میشم... چانیول اگه همینجوری ادامه بدی ممـ...ممکنه برم تو هیت!"
آلفا نگاهش رو به چشم های اشکی و گونه های گر گرفته بکهیون داد و همراه با نیشخند انگشتاش رو روی ورودی خیس نامزدش کشید.
"اینجوری که خیلی عالیه!"
"اههگ... چـ...چی؟"
چانیول بی توجه به صورت متعجب نامزدش، بسته کاندوم رو با دندونش از هم پاره کرد.
"میخوام بزارمش داخلت هیون!"
"نـ..نهه صبرکنن"
آلفا با عضوش به ورودی بکهیون فشار آورد و پاهای نامزدش رو بیشتر از هم باز کرد.
"حتی نمیتونی ببینی چقدر خیس شدی‌"
گازی از رون نامزدش گرفت و بی معطلی تا ته وارد امگا شد که بکهیون از دردی که بهش وارد چنگی به ملحفه زیرش زد.
"اههه... درش بیار...همممف لعنتیی"
چانیول حین ضربه هاش نیشخندی زد و با دو دستش زانوهای بکهیون رو تو شکم امگا جمع کرد.
"مطمئنی؟ سوراخت که داره خوب منو میکشه تو خودش!"
(حس میکنم دارم پاره میشمم!)
"ا..اگه پارـ..همم"
به سختی سرشو بالا آورد اما با گرفتار شدن لباش توسط نامزدش، تن به بوسه داد.
"بـ..بسهه همععههفف"
با حس پیچیدن زیردلش و منقبض شدن ورودیش با فشار روی شکمش کام شد که چانیول با ناباوری پوزخندی زد و به ضربه هاش شدت داد.
"فاک هیون واقعا معرکه بود، حس کردم قراره دیکمو قطع کنی!"
به ضربه هاش شدت بیشتری داد و محکم به دیواره های امگا میکوبید.
"هااهه یـ..واش تر!"
"داخلت فوق العادست هیون"
با کام شدنش از بکهیون بیرون کشید و سراغ بسته دوم کاندوم رفت. نیشخندی به خزیدن امگا زد، از مچ پاش گرفت و اونو سمت خودش کشید.
"کجا داری فرار میکنی عزیزم؟"
بکهیون ترسیده سرش رو به عقب خم کرد تا چانیول رو ببینه.
"بـ..بزار یکم استراحت کنـ..هههاااههه!"
وارد شدن یهویی آلفا اونقدر شوکه‌ش کرده بود که نفس کشیدن یادش بره. چانیول مک عمیقی به لبای نامزدش زد و شروع کرد به حرکت کردن.
"ما که این حرفا رو نداریم عزیزم!"
از بازو های امگا گرفت و اونو همراه با خودش روی زانوهاش بلند کرد که بکهیون نگاه ترسیده‌ای به برآمدگی شکمش انداخت.
"این...این اههخ...خیلی عمیقههه"
چانیول همونطور که مشغول مک زدن سرشونه نامزدش و هندجاب کردنش بود، با دست آزادش، دست بکهیون رو روی برآمدگی شکم امگا گذاشت.
"ببین هیون تا کجا پرش کردی و تو خودت جا دادیش!"
بکهیون از لذت گازی از لبش گرفت و به اشکاش اجازه سرازیر شدن داد‌.
(اینن...زیادی تحریک کنندست!)
با دست آزادش که از پشت دور گردن آلفا حلقه کرده بود، چنگی به گردنش زد و از لذت صداش میلرزید.
"دا- دارم میامم!!"
ناله بلندی کرد و بی اختیار تو دست های نامزدش کام شد.
"اههههم چا..چانیول محکمتر.."
آلفا مک عمیقی به نرمی گوش بکهیون زد و شدت حرکاتش رو بیشتر کرد.
"اینجاهات همیشه حساسن بکهیون!"
نیشگونی از هردو نیپلای امگا گرفت که باعث شد به طرز عجیبی بکهیون باز هم کام بشه.
"فاک بیون چطوری میتونی انقدر زود کام بشی؟"
"هههممم..دست..دست نزنن اهه"
نیشخندی نسبت به حرف بکهیون زد و به کارش ادامه داد.
"ولی تو خوشت میاد مگه نه؟"
آخرین ضربه رو محکمتر زد و با کام شدنش بکهیون رو روی تخت ول کرد.
"چانیول..."
آلفا همونطور که کاندوم تمیز رو از بسته بیرون میکشید نگاهش رو به نامزدش داد.
"هوم؟"
بکهیون با دیدن چشمای شهوتی آلفا تو خودش جمع شد.
(نمیدونستم رات یه آلفا قراره انقدر وحشتناک باشه..)

Who Is Byun Baekhyun?Where stories live. Discover now