Ch19

528 132 46
                                    

(نمیدونم چرا ولی استرس دارم..)
از اضطراب شروع به کندن پوست گوشه ناخنش کرد که یهو دست گرم چانیول روی دست هاش قرار گرفت.
"بیون..."
نگاهشو از دستشون گرفت و به چشم های مطمئن چانیول داد.
"من کنارتم... هروقت حاات خوب نبود میتونی دستمو بگیری خب؟"
پسرکوچیکتر آروم سری تکون داد که چانیول با دیدنش لبخند زد.
"تو همیشه انقدر ساکت و آروم بودی؟"
با شنیدن حرف نامزدش ناخداگاه خندید و دست آزاد پسربزرگتر لای موهاش فرو رفت.
(کی فکرشو میکرد بعد از بهوش اومدنم همچی رنگ بگیره...؟)
"اه...اینجا خیلی گرمه ولی دستات یخ زدن"
بکهیون سری تکون داد و دست هاش رو مشت کرد
"یکم مضطربم..."
چانیول دهن باز کرد که حرفی بزنه اما-
"بابت تاخیر عذرمیخوام آقایون!"
با شنیدن صدای نفر سوم، هردو به سمت در برگشتن و با دیدن پسر جوونی که با لبخند وارد اتاق شد سر تکون دادن.
"کاراگاه کیم جونگین هستم از دایره جنایی، از آشنایی با شما خوشبختم جناب بیون"
(کاملا میشه فهمید که یه آلفاست)
بعداز دست دادن با بکهیون، سمت چانیول برگشت و دستش رو فشرد.
"اوه جناب پارک خوشحالم که دوباره میبینمتون!"
چانیول لبخند حرصی تحویل کاراگاه داد و متقابلا دستش رو فشرد.
"دفترم یکم بهم ریختست ممنون میشم اگه توجه نکنید"
بکهیون نیم نگاهی به دور و اطراف انداخت و سری تکون داد
کارگاه سینی قهوه رو روی میز گذاشت و رو به روی اونها نشست.
"متاسفانه فقط قهوه فوری داشتم"
بکهیون لبخند محوی به چهره خندون کاراگاه زد و نیم نگاهی به چانیول انداخت که جدی به اون پسر خیره شده بود.
"خب جناب بیون بکهیون بریم سره اصل مطلب..."
(اوه...جدی شد)
"پدرتون بیون جه ها اطلاع داده بودن که تا بهبودی کامل شما صبرکنیم؛ مدت زیادی گذشته پس...خوب میشه اگه با ما همکاری کنید!"
بکهیون نفس عمیقی کشید و به معنای موافقت سر تکون داد.
"سوال اولم اینه، شما برای چی توی تراس بودید؟ قرار بود اونجا شخصی رو ملاقات کنید؟"
نگاه سردرگمی به کارگاه انداخت.
"من چیزی به یاد ندارم..."
"اما نتیجه آزمایش ها و عکس هاتون نشون داده که شما هیچ مشکلی نداشتید و توی پرونده قید شده که حافظتون رو از دست ندادید!"
بکهیون عصبی پا رو پا انداخت و مشغول ضرب گرفتن پاش رو زمین شد.
"ببینید کاراگاه کیم من نمیدونم چه اتفاقی برام افتاده؛ من خودم قربانیم! من حتی چهره کسی رو که هلم داد رو به خاطر نمیا-"
"پس مطمئنید که هلتون دادن؟"
"بله!"
کیم جونگین سری تکون داد
"ادامه بدید"
"چهره کسی که هلم داد رو بخاطر نمیارم، ولی یادمه که بهم گفت متاسفم بکهیون"
کاراگاه نیم نگاهی به چانیول انداخت و سمت بکهیون برگشت‌.
"صدای آشنایی نبود؟"
بکهیون ناخداگاه دستشو روی پای چانیول گذاشت و سرتکون داد
"اگه منظرتون نامزدمه...نه"
"چطور از نامزدتون انقدر مطمئنید؟"
امگا مکثی کرد و به دستش که روی پای چانیول بود خیره شد‌.
(واقعا چطور انقدر مطمئنم...؟ نمیدونم‌... ولی مطمئنم!)
"کاراگاه کیم فکر نمیکنم نامزدم انقدر احمق باشه که بخواد منو از تراس عمارتشون پرت کنه و این خبر مساوی بشه با افت سود و سهامش. اونم بخاطر چی؟ اینکه از اخلاق و رفتار نامزدش متنفره؟"
کاراگاه ابرویی بالا انداخت و پرونده توی دستش رو ورق زد.
"پس چرا نامزدتون توی تراس بود؟"
بکهیون متعجب نگاهی به هردو آلفا انداخت و دستش از روی پای نامزدش سر خورد.
"چی؟"
چانیول کلافه دستی به پیشونیش کشید و دهن باز کرد.
"من فقط صدای محوی از کمک خواستن شنیدم وقتی وارد تراس شدم بکهیون افتاده بود!"
"قبلا هم اینو گفته بودید جناب پارک"

Who Is Byun Baekhyun?Tahanan ng mga kuwento. Tumuklas ngayon