≼𝐇𝐞 𝐢𝐬 𝐠𝐚𝐲!≽

2.5K 257 51
                                    

≼اون گــیــه!≽

اون برای سکس اینجا نبود و چه حیـف که قرار بود همه این ها دست نخورده باقی بمونن!

جونگکوک تا الان سکس نداشـت؛ البـته تقریبا. مطمئـنا اون تجربه ای که توی دبیرستان به دست آورده بود سکـس محسوب نمیشد. اون حتی ارضا نشده بود و این تقصـیر دختر زیرش نبود.

این مشکلِ کـوک بود و راه حلی به جز هنـدجاب دادن به خودش نداشت. اون دقیقا بعد از گـند زدن به معاشقه، فرار کرده بود و بعد از راحت کردن خودش در حـمام، به گرایشش شک کرده بود!

-می خوای دوش بگـیری؟

با صدایی که از پشت سرش بلنـد شد، به سمت اون برگشت و درب کمد رو با صدایی نسـبتا بلند به هم زد. اون علاقـه ای به بحث کردن در مورد طعم کانـدوم مورد علاقش نداشت و قرار نبود طرز استفاده از اون دوش لعنتی رو با کلی ذوق برای تـهیونگ توضیح بده!

-اوه...نه!
آروم لب زد و با به یاد آوردن دقایـقی پیش، صداش رو کمی بالاتر برد.
-در مورد اتفـاقی که توی لـابی افتاد..

صدای قاطع تهیونگ جمله ش رو ناکـام گذاشت.
-متاسفم؛ در واقع این تنها راهی بود که به ذهنـم رسید.

سکوت طولانی ای شکل گرفت که در نهایت با ادامه پیدا کردن جمله پسر پایـان یافت.

-میتونیم بعدا حرف بزنـیم؟ الان واقعا به یه دوش نیـاز دارم.

جونگـکوک سری تکون داد و بالاخره بعد از کلنجـار رفتن با مغز پرسشگرش، از حمام خارج شد و درب رو به آرامی بست. تهیونگ با خارج کردن لباس هاش، خودش رو درون وان آماده رها کرد و با چشم های خـمارش، مقدار آبی که از اون بیرون می ریخـت رو دنبال کرد.

با باز کردن شیـر دوش و تنظیم کردنش، سرش رو به لبه وان تکیه داد و با لذت به برخورد قطـرات آب روی عضو سخت شدش خیره شد.
نفسش رو (عـاح) مانند از بین لب های نیمه بازش بـیرون فرستاد و بی طاقت، دست راستش رو به دور دیک بلند شدش حلقه کرد.

به آرومی حرکات ریز انگشت هاش رو شروع کرد و با بالا و پایین کردنِ اون ها، بار دیگه سرش رو با لـذت به عقب پرت کرد.

-عاااح...شت!!

میتونست سر یه اسکناس صد دلاری شرط ببنده که عضو لعنتیش تا به حال اینقدر هارد نشده بود و باورش سخـت بود که توی ذهنش، دلیل حال الانـش رو جئون جونگکوک میدونست.

اون پسر با تک تک حرکـاتش قابلیت تحـریک کردن تهیونگ رو داشت و فاک...تهیونگ میتونست با بارها تصـور کردن بدن برهنه و ناله های مردونه اون، کامـش رو کف حمام خالی کنه!

با کمی فشردن بالـزهاش ، با استراحت دادن به دست راستش، دست چپش که تا الان در حال فشردن لبه وان بود رو جایـگزینش کرد و بعد از جا به جا کردن لگنش، کاملا درون وان دراز شد.

𝐕𝐄𝐍𝐎𝐌 | ونــومWhere stories live. Discover now