≼𝐖𝐡𝐨 𝐚𝐫𝐞 𝐲𝐨𝐮?≽

2K 196 19
                                    

≼تـو کی هستـی؟≽

انگار مثل همیشه دنیا از تلاشی برای عذاب دادن جونگکوک دریغ نکرده و حالا شادی چند ساعت پیشش به یک فـاجعه تمام عیار تبدیل شده بود.

-خـب اون...

زین دستی درون موهای آبـی رنگش فرو برد و با لبخند مضـخرف و جذابی که به لب داشت، جمله پسر رو کامـل کرد.

-یکی از بهـترین دوستای دوران دبیرستانم. کیـم ایـان!

با شنیدن اسمی که احتمالا خودش رو توصیف می کرد، تمام بدنش منجمد شد. دم و بـازدم رو فراموش کرده بود و انگار هیچ صدایی به جز صور اسـرافیل شنیده نمیشد.

کـیم! زین با لحنی روون و صدایی رسا، فامیلی تهیـونگ رو پیشوند اسم جونگکوک قرار داده بود و امکان نداشـت اشتباه شنیده باشه نه؟

(من فقط می خوام بـمیرم)

لیسا : ایان؟ کیم؟

جونگکوک مطمئن بود که دنیا به پایان رسیده و احتمالا اون به خاطر تمام اشتباهات گذشته و دفعاتی که روی صندلی استاد فیزیـک، آدامس چسبونده بود، به جهنـم تبعید شده.

اون حتی نمی خواست به فرضیه های توی ذهن خـواهرش فکر کنه چون که لعنت بهش، اون واقعا با تهیونگ ازدواج نـکرده بود!
جونگکوک هنوز یک فاکـنیگ جئون بود!

زین : همدیگه رو نمی شناسید؟ فکر می کردم سر یک میز نشـسته بودین!

پسر پیراهن خیسـش رو از بدنش فاصله داد و دستش رو به کمر لیسا رسوند.
-برادرشـم..

-پس خواهر هم داری؟ خب لیسا واقعا خوشگله و باید بدونـی که خیلی خوش شانسی!

خوش شانس؟ خب یک نگاه گذرا به زندگی پسر کافی بود تا هر کسی متوجه بشه که این کلمه لعنتی حتی یک بار هم جونـگکوک رو ملاقـات نکرده بود.

نگاه خنثی اش رو از پسر مو آبی رو به روش گرفت و سرش رو به سمت لیسا چـرخوند.

-میشناسـیش؟
-تازه با هم آشنا شدیم. حدود سه روزه که توی این هـتل اقامت دارم و...
-دیگه نمی خوام بشـنوم!

جونگکوک نمیخواست و نمی تونست بشنوه. اون قرار نبود بزاره زندگی لیسا هم مثل خودش به دسـت زین نابود بشه!
-فکر می کردم که دوسـت باشید؟

دوست؟ جونگکوک تمام لحظات خجالت آور و آزاردهنده دبیرستانش رو به یاد داشت و قطعا زین بخـش بزرگی از اون محسوب میشد.
زندانی کردنش توی سرویس بهداشـتی، دیلدویی که توی کیفش پیدا کـرده بود، کاندوم لزجی که روی میزش چسبیده بود و دزدین یونیـفرمش؛ همه شیطان بودن این پسر رو اثبات می کردن!

جونگکوک نمیخواست حتی بهشون فکر کنه چون محـض رضای خدا اون مجبور شده بود تمام مسیر برگشت رو با دامن و یونیـفرم دخترانه به مسیرش ادامـه بده.
اون اونقدر احمق نبود که بخواد هنوز هم دوسـتی و کراش لعنتیش رو روی زیـن ادامه بده.

𝐕𝐄𝐍𝐎𝐌 | ونــومWhere stories live. Discover now