جمله نفس منو از فکرای خنگولانم درباره غذا آورد بیرون.گوشیمو برداشتم و رفتم تو اینستا.قبل از اینکه پست لیامو ببینم اون علامت نارنجی رنگ بالای صفحه که نشون میداد یه دی ام دارم توجهمو جلب کرد.روش کلیک کردم اما با دیدن اسم فرستنده غذا پرید تو گلوم
نفس یه لیوان آب بهم داد و کلی زد پشتم تا بالاخره تونستم نفس بکشم
وای خدا یعنی چی؟زبونم بند اومده بود.حاضرم قسم بخورم که این صدای قلبمه که دارم میشنوم.دستام یخ کرده بود و چشمام گرد بود.مغزم داشت سعی میکرد که این چیزی که چشمام میبینه رو هضم کنه اما بی فایده بود.غیر قابل باورهنفس: بازش کن مانیا.دارم سکته میکنم.باز کن ببینم چی میگه
با نگاهم بهش فهموندم که نمیتونم.گوشیو از دستم گرفت و باز کردش
I guess its better to talk more on kik cuz u r kinda secret keeper and cant miss u cuz there r alot I can ask u
(ترجمه: فک کنم بهتره توی کیک بیشتر با هم حرف بزنیم چون که تو یه جورایی رازداری و من نمیتونم از دستت بدم چون خیلی چیزا هست که میتونم ازت بپرسم)نفس به جام جواب داد
Wow...what a pleasure...sure..tell me ur id
(ترجمه: واو..چه افتخاری..حتما..آی دیتو بهم بگو)آی دیش شامل همه حروف میشه به جز اسمش
بازم نفس جواب دادCool..Ill add u
(ترجمه: باشه..الان ادت میکنم)یه ذره حالم بهتر شد.گوشیمو پس گرفتم و کیکو باز کردم و آی دیشو پیدا کردم
_Its kinda weird that HARRY STYLES gives me his kik id...never thought this can happen even..
(ترجمه: یه جورایی عجیبه که هری استایلز بام آی دی کیکشو میده..هیچوقت فک نمیکردم این حتی میتونه اتفاق بیوفته)_why?I wanna show u that u r wrong...Im not selfish...so its the best way..and also there r alot that I shoud ask u about our fans...if u keep being like this
(ترجمه: چرا؟ میخوام بهت نشون بدم اشتباه میکنی..من خودخواه نیستم..خب این بهترین راهه..و البته کلی چیزا هست که درباره فن هامون باید ازت بپرسم..اگه همینجوری بمونی)_like what?
(ترجمه: چجوری؟)_like keeping all these conversations as secrets and also my id
(ترجمه: اینجوری که همه مکالماتمونو مثل یه راز نگه میداری و همینطور آی دیمو)_no need to say...be sure..now whats the 1st question?
(ترجمه: احتیاجی نیست بگی..مطمئن باش..حالا سوال اولت چیه؟)علامت پاکت نامه بالای صفحه گوشیم اومد که یعنی ایمیل دارم.اما دلم نمیخواست این مکالمه رو از دست بدم.بخاطر همین بهش توجه نکردم و منتظر جواب هری شدم
_tell me more about Iran
(ترجمه: بیشتر درباره ایران بهم بگو)دوباره براش اون حرفایی که تو دی ام گفته بودمو تکرار کردم.به علاوه یه ذره تعریف اضافه از مردم.میدونم تعریفم اضافه بود.چون واقعا انقدا هم خوب نیستن این جماعت اما نمیتونم بد هموطنامو بگم پیش یه غریبه
YOU ARE READING
Lovely Nightmare (persian)
Fanfictionسلام *کابوس دوست داشتنی* داستان زندگی خیلی از ماهاست.دایرکشنرای ایرانی.کسایی که برای دیدن پسرا تقریبا ناامیدن اما یه چیزی تموم نا امیدی مانیا رو تبدیل به امید میکنه.یه DM . DMی که توسط هری استایلز پاسخ داده میشه اما این همه ماجرا نیست مانیا تنها نیس...