{{داستان از نگاه مانیا}}
.
.
.
گشتن توی محوطه لندن آی و بعدشم بیگ بن خیلی خستمون کرد.برگشتیم خونه
من دوش گرفتم و بعدش رفتم توی اتاق هری.با هم فیلم دیدیم و شام خوردیم و حرف زدیم تا خوابمون برد****
نفس داره میاد.خیلی خوشحالم.دلم براش یه ذره شده.با هری اومدیم فرودگاه.دیگه طاقت حتی یه ثانیه صبرم نداشتم.تا از دور دیدمش دوییدم و بغلش کردم
_دلم برات تنگ شده بود خنگول
نفس: منم همینطور.باید مامانو میدیدی.خیلی دلش برات تنگ شده
_منم همینطور.دیگه تقریبا آخرای کارشونه.فک کنم یه ماه دیگه بتونیم بیاریمشون
نفس: واقعا؟؟؟؟
_آره.اما بهشون نگو.بذا سورپرایز شن
نفس: باشه
بعد از اینکه با هری هم سلام و احوال پرسی کردن با هم رفتیم توی خونه ی من.قرار بود من مثلا اینجا زندگی کنم اما مرگ دیانا و دلتنگیای من برای هری باعث شد بیخیال اینجا بشم و اجازه بدم هری برنده بشه اما با اومدن نفس دیگه باید بیام اینجا.چون نمیتونم اجازه بدم بره خونه نایل
همه با هم رفتیم خونه من و یه ذره اونجا با هم حرف زدیم تا اینکه نایل و نفس بعد از اینکه کلی غر زدن از هم جدا شدن و نایل رفت خونه خودش.هری هم زنگ زد به ناتالی و گفت که بیاد خونه من بعدش خودش رفتنفس: ناتالی کیه؟
_خدمتکار شخصی من
نفس: اوووووو چه غلطا...خدمتکار شخصی...
_بله...آقامون میخوان ما دست به سیاه و سفید نزنیم برامون خدمتکار شخصی استخدام کردن
نفس: بشین بابا...
رفتم براش قهوه بریزم.وقتی برگشتم پیشش دیدم قاب عکس من و دیانا رو داره نگاه میکنه
نفس: جاش خالیه.کاش میتونستم ببینمش
_آره.خیلی دلم براش تنگ شده.خیلی زود از پیشم رفت
نفس: آره
صدای زنگ در ما رو از اون بغضی که داشتیم دچارش میشدیم نجات داد.ناتالی بود
ناتالی: سلام
_سلام.ناتالی این خواهر منه.اسمش نفسه
تلفظ اسم نفس براش آسون تر از مانیا بود.بخاطر همین زود یاد گرفت
نفس: خواهر مانیا و دوست دختر نایل
ناتالی یه ذره شوکه شد اما بعدش لبخند زد
ناتالی: آقای هوران؟
_آره
ناتالی: شما خواهرین اونا هم یه جورایی با هم برادرن
_اگه دیانا هم بود میشدیم 3 تا خواهر که با 3 تا برادر دوستیم
ناتالی: ناراحت نباشین.خانم دیانا مطمئنا توی آرامشن
YOU ARE READING
Lovely Nightmare (persian)
Fanfictionسلام *کابوس دوست داشتنی* داستان زندگی خیلی از ماهاست.دایرکشنرای ایرانی.کسایی که برای دیدن پسرا تقریبا ناامیدن اما یه چیزی تموم نا امیدی مانیا رو تبدیل به امید میکنه.یه DM . DMی که توسط هری استایلز پاسخ داده میشه اما این همه ماجرا نیست مانیا تنها نیس...