ال: باید با هم بریم بگردیم.سوفم میتونه بیاد
همزمان به سوف نگاه کرد تا نظرشو بدونه.منم بهش نگاه کردم.اونم سرشو تکون داد و سعی کرد خودشو مشتاق جلوه بده
لویی: دوست دختر منو ندزد
_من چرا فک کردم تو ممکنه توی لندن عوض شده باشی؟؟؟
خندیدم و بغلش کردم
_دلم خیلی برای همتون تنگ شده بود
لویی: منم همینطور
دست الو گرفت.من واقعا این زوجو میپرستم.بهتر از چیزین که فکرشو بکنی
هری اومد کنارم و دستشو گذاشت رو گودی کمرم_زین و دیانا هنوز نیومدن؟
لویی: ندیدمشون اما نایل همینجا ها بود.بذار زنگ بزنم بیاد
گوشیشو درآورد و بعد از چند ثانیه که لویی گوشیو قطع کرد نایلو از دور دیدم
نایل: سلام مانیا
رفتم جلو و بغلش کردم
_سلام.حالت چطوره؟
نایل: خوبم.نفس چطوره؟
_خوبه.تقریبا هر شب باهاش حرف میزنم.خیلی دلش تنگ شده.برای تو و من
نایل: هفته دیگه میخوام دوباره برم ایران.منم خیلی دلم براش تنگ شده
دستمو گذاشتم روی شونش
نایل: دارم کاراشو میکنم که بیارمش اما هنوز سنش خیلی کمه.باید سه چهار سال صبر کنیم.که اونم من نمیتونم
لویی: از وقتی اومدیم اینجا نفس و مانیا تنها کلماتین که این دوتا میگن
انگشتای اشاره دوتا دستشو به طرف هری و نایل دراز کرد
لویی: الان چند روزه فرفری ساکت شده اما نایل هنوز نه.اینم باید ساکت کنیم هر چه زودتر
نایل: نفس بیاد من دیگه هیچی نمیخوام
لویی: امیدوارم
صدای زنگ گوشیم باعث شد از نگاه کردن به کل کل این 2 تا دست بکشم و دستمو ببرم توی کیفم.عکس دیانا روی صفحه بود
_سلام
دیانا: سلام.کجایی؟
_کنار بار وایسادیم.همه اینجان.بیاین
دیانا: باشه
گوشیو قطع کردم و برش گردوندم توی کیفم اما قبل از اینکه درشو ببندم هری دستشو کرد تو کیف و گوشیو دوباره آورد بیرون.دکمه رو زد و صفحه گوشیم روشن شد.با دیدن بک گراندم دستشو پیچید دور کمرم و گوشمو بوسید و زمزمه کرد: دوستت دارم
و قبل از اینکه کسی بفهمه عکس چی بود گوشیو برگردوند توی کیفم
عکس خودش بود.وقتی خواب بود.دیشب ازش گرفتم.دهنش یه ذره باز بود و تن لختش معلوم بود
نمیدونم گذاشتن یه همچین عکسی روی پس زمینه گوشیم کار درستیه یا نه اما من خیلی این عکسو دوس دارم
YOU ARE READING
Lovely Nightmare (persian)
Fanfictionسلام *کابوس دوست داشتنی* داستان زندگی خیلی از ماهاست.دایرکشنرای ایرانی.کسایی که برای دیدن پسرا تقریبا ناامیدن اما یه چیزی تموم نا امیدی مانیا رو تبدیل به امید میکنه.یه DM . DMی که توسط هری استایلز پاسخ داده میشه اما این همه ماجرا نیست مانیا تنها نیس...