[موچیز آخر پارت تاریخ آپ بعدی رو گفتم و حتما توضیحات رو هم بخونید.]♡~با وارد شدن زوج اون شب به داخل حیاط بزرگ عمارت،همه براشون دست می زنن.
طبق معمول تهیونگ کنار جونگکوک ایستاده بود پس توی گوشش نجوا کرد:
"شرط بندیو باختی جئون..دیدی چطور هیونگ راضیش کرد..آیگو اونا خیلی عاشقن."
جونگکوک با چشم های گرد شده ش به اون زوج خندان-که در حال خوش آمد گویی به مهمان ها هستن-نگاه می کنه و بدون گرفتن چشمای درشتش از اون صحنه می گه:
"سسانگه..این زوج زیبا و پر از لبخند و صلح همون تام و جری هستن که بیست و چهاری بهم می پرن؟؟فکر نمی کردم دنیا زیبایی رو اینطور انعکاس بده.."
روی شانه ی جونگکوک ضربه ای می زنه و می گه:
"عشق همینه دیگه.""عشق چیه کیم؟می شه برام توضیح بدی؟؟"
"عشق همونیه که تو بعد از ۶ سال هنوزم با اون برق درخشنده و شیشه ایِ توی چشمای گرد و سیاهت بهم خیره می شی"
"نمی دونم راجع به چی حرف می زنی تهیونگ هیونگ."
با ور رفتن با دست تتو شده ش ترجیح می ده سکوت کنه و تهیونگ هم وقتی جونگکوک رو در اون حالت می بینه خودش رو با سوجون و می سو-دور میز- مشغول حرف زدن نشون می ده.با اومدن یونگی و جیمین به سمتشون،دیگه حرفشون رو ادامه نمیدن.
دستان زوج درخشان، هنوز هم در هم گره خورده بودند و ترکیب تحسین برانگیزی رو برای هر بیننده ای ساخته بود.طوری که سفید و گندمی با هم ترکیب شده بودند هارمونی خیره کننده ای رو به وجود آورده بود.
جیمین با اخم دستشو به سمت گلس شامپاین برد که یونگی دستش رو روی دست حاوی گلس جیمین گذاشت،اون تکه شیشه رو به سمت خودش کشید و جایی نزدیک به پسر زیبا لب می زنه:
"هه هه..عزیزم امشبو از مشروب بکش بیرون..وگرنه هممون به فاک اعلی می ریم."
جیمین سعی می کنه لفظ عزیزم رو با اخمی نادیده بگیره و بگه:
"مگه چه اشکالی داره مین؟؟"
"اشکالش اینه که تو به طرز بدبختانه ای بدمستی.(قهقهه ای ساختگی ای می زنه و روی موهای قهوه ای پسر رو نرم نوازش می کنه)
مثل اینکه یادت نیست آخرین باری که مست کردی، چه فاجعه ای شد خوشگلم..( اینبار مقداری تن صداشو پایین میاره و دم گوشش زمزمه می کنه)امشبو آبروداری کن، به شرفم قسم فردا شب از انبار برات شراب ۲۰ ساله میارم."
جیمین اصلا اهمیتی به حرفای یونگی نداد چون لعنتی با دیدن لب های باریک و خوش فرم پسر در نزدیکیش،
ناخوداگاه صحنه ی بوسه شون براش تداعی شده بود، آهی می کشه و لعنتی به عرق سرد پشت گردنش می فرسته.
![](https://img.wattpad.com/cover/363880847-288-k207493.jpg)
JE LEEST
Uncle or papa[yoonmin | taekook]
Fanfictie[این کیوت ترین فیکیه که می تونی بخونی] خلاصه: جیمین هیچوقت فکر نمی کرد با برگشتن به کره طبق وصیت خواهرش، مجبور به ازدواج با شوهر خواهرش مین یونگی جذاب بشه و البته بشه پدر خواهرزاده ش.. Couples: YOONMIN , TAEKOOK,NamJin, YinWar Gener:Romance,Comedy,A...