part 31

223 36 14
                                    

امده دنبال من اوه خدا لیام و انجی قراره بمیرن...

_تو نباید میومدی به این کلبه.

_چرا چون مال عشقته....عشق واقعیت؟

چی اون داره چی میگه؟

_چی میگی تو؟

من کاملا امدم تو و درو بستم تاسرمای کمتری بیاد تو.

اون یکی دیگه از عکس های کالب رو برداشت و گفت

_این کیه؟؟؟تو عکسشو همه جا گذاشتی ..باهم تو این اتاق بودین باهم عشقبازی میکردیم.. اینجا؟

اون به تخت یه نفره اشاره کرد...اون چی چرت و پرت میگه اون برادرمه..

_هارولد انقدر چرت نگو...

_چیه؟ یاد خاطران سکسیت باهاش افتادی...

لعنتی دیگه بسه من نمیتونم اینجا وایسام اون راجب کالب و من اینا رو بگه.

_خفشو هارولد...خفشو اون برادرمه لعنتی...

من تو چشمام اشک جمع شد وقتی داد زدم پس سریع رفتم جلو و نشستم و اون عکس و برداشتم و شیشه های شکسته رو جمع کردم...من دستام میلرزید و همین این باعث شد دستم ببوره.

_نکن..

هارولد دستمو گرفت و منو بلند کرد...

_تو نکن...دست از سرم بردار.

من با گریه گفتم و اون منو بزور گذاشت روی تخت کالب بشینم.اون کنارم نشست.

_ببخشید....واقعا ببخشید اگه داداشت بفهمه من اینا رو گفتم نکشم خوبه...

اون گفت وشدت گریه من بیشتر شد...

_چرا دیگه گریه میکنی....ببخشید غلت کردم فقط گریه نکن...

_اون ...اون نمیفهمه.

_اره ما بهش نمیگیم...

_نه...اون نمیفهمه چون....چون...

من داشتم گریه میکردم ولی به چشمای هری نگاه کردم و اون داشت با سوال بهم نگاه میکرد.

_چون اون...مردهههه...

من گریم بیشتر شد و سرمو انداختم پایین.

_اوه...خدای من.

اون با دستش سرمو گذاشت رو سینش...

_ببخشید عزیزم....ببخشید.

_تقصیر تو نیست که اون مرده...

_بازم که یادت انداختم و اون حرف ها رو زدم من فقط یه عوضیه عصبی ام....

اون باهام حرف میزد و اروم دستشو رو موهام میکشید...باعث شد من اروم بشم.

_اوه خدا ببین دستت داره خون میاد..

هارولد گفت و من تازه سوزش رو حس کردم اون فقط یه زخم کوچیک شیشه رو انگشت اشارم بود که هنوز شیشه توش بود...اون دستمو اورد بالا و اروم شیشه رو در اورد....و بعد...اوه اون انگشتم کرد تو دهنشو و اونو میکم میزد ...باز زبونش داشت با انگشتم بازی میکرد...لعنتی اون داره تحریکم میکنه؟ اون چشمام رو بسته بود انگشتمو بیشتر برد تو دهنش...

_هارولد تمومش کن

لعنتی اون واقعا منو تحریک کرده و باید تمومش کنه...

اون انگشمو ول کرد خدارو شکر...ولی تو چشمام نگاه کرد و سرشو اورد جلو جلوتر و لباشو گذاشت رو لبام لعنتی ما همین الان داشتیم دعوا میکردیم ولی الان داریم همدیگه رو میبوسیم...اون بوسه خیلی شیرین بود هارولد با دستاش پهلوم رو گرفت و منو رو تخت کالب حل داد و خودش امد روم و اروم میبوسیدم ...ما از هم جداشدیم تو نفس بگیریم اون پیشانیش رو گذاشت روی پیشانیم....اوه من هیچ وقت نمیتونم عاشق این پسر نباشم.

_متاسفم ایزی...من دوست دارم و دیدن تو با لویی منو دیوونه کرد.....نه ما الان راجبش حرف نمیزنیم. الان یه کارای دیگه میکنیم.

اون گفت و دوباره بوسیدم...اروم رفت سمت گردنم اپن بوسه های خیس میزاشت رو گردنم و منو داشت دیوونه میکرد...اون دستشو گذاشت روم و فشار داد که باعث شد یه اه بکشم...

_هارولد نه...اینجا نه...تو اتاق کالب نه....این تخته اونه.

_شت باشه...

اون گفت بلند شد و کمکم کرد بلند شم...وقتی از در داشتیم میرفتیم بیرون اون چوب کریکت رو برداشت...

_میخواستی با این منو بزنی؟

اون ابروهاش رو داد بالا و پرسید.

_فکر کردم دزدی...

اون بلند خندید و دوباره اون چالاش رو بهم نشون داد لعنتی....اون پیشونیم رو بوسید و گفت.

_دختر شجاع من...

ما رفتیم بیرون و من ایندفعه در اتاق کالب رو قفل کردم اون رزا احمق چرا این درو باز کرده اصلا؟

ما رفتیم سمت خونه و دویدیم انقدر هوا سرد بود لعنتی چرا انقدر سردهههههههه....

ما رسیدیم جلو در و من رمز رو زدم ...

_اوه اوه رمز داره...

هارولد مسخره بازی در اورد...

_عوضی....

در باز شد و ما رفتیم تو اون تو خونه رو قشنگ نگاه کرد...

_هی اون پرنده ها خیلی قشنگن...

اوت به پرنده ها اشاره کرد مامانم خیلی دوست داشت پس ما همیشه تو خونمون یه عالمه پرنده تو اون قفس بزرگ و خوشگل داشتیم...

_اره...مامانم خیلی دوسشون داشت.

_مامانت کجاست؟

_پیش بابام.

لعنتی اون نمیدونه اونا مردن یا خنگه.

_بابات کجاست؟...اوه ببخشید ببخشید.

_اشکلی نداره چیزی میخوری؟

_اره ... اب.

_باشه.

من رفتم تو اشپزخونه اول خودم اب خوردم و بعد واسه هارولد بردم. اون روی کاناپه نشسته بود.

_بیا بخور....یه اتاق هست طبقه بالا سمت چپ اخرین اتاق...شب اونجا بمون صبح زود هم برو.

_چی من فکر کردم...

_نه اشتباه فکر کردی...شب بخیر.

من زود رفتم تو اتاقم و درو هم قفل کردم و زود خوابیدم.

____________________________________:

بله بالاخره گذاشتتتتتممممم :)

Endless loveWhere stories live. Discover now