fakeliampayne: خب تو تاپی یا باتم؟؟
niazkilam: اوووووووو
niazkilam: صبح تو هم بخیر
fakeliampayne: صبح بخیر جوابمو بده
niazkilam: چرا؟
fakeliampayne: هری گفته که تاپ و باتم داریم و قدرت باتم ها و سلطه پذیری تاپ ها وجود داره و دیگه... توینک ها و بیرها وجود دارن و ... تو کدومش هستی؟؟
niazkilam: نمیدونم
fakeliampayne: منظورت چیه که نمیدونی؟
niazkilam: خب من که تاحالا سکس نداشتم از کجا بدونم؟؟
fakeliampayne: اوووووه راس میگی
fakeliampayne: خب به نظرت کدومش قراره باشی؟
niazkilam: نمیدونم و الان هم با این موضوعی که دارم راجبش با تو حرف میزنم احساس راحتی نمیکنم
fakeliampayne: اوه ببخشییید نمیخواستم ناراحتت کنم :(((
niazkilam: همه چیز رو به راهه
fakeliampayne: نه نیست من یه احمق به تموم معنام، تو باید یه مشت بزنی تو صورتم که انقدر بیشعورم
niazkilam: تو حتی منو ناراحت نکردی این فقط چیزه
niazkilam: امممم
fakeliampayne: چیه؟
niazkilam: بیخیال
fakeliampayne: بگووووو
niazkilam: نه این خیلی عجیبه اصلنم مهم نیس
fakeliampayne: نیاز کیلم اگه نگی قسم خدارو میخورم که بلاکت میکنم
niazkilam: هیچی من فقط یه کوچولو چیز شدم
niazkilam: اممم
niazkilam: کلمه ش چی بود؟؟
niazkilam: دست پاچه؟
niazkilam: آره دست پاچه شدم
niazkilam: و این دقیقا اون احساسی نیس که من میخوام بهترین دوستم بهم بده... میفهمی؟
fakeliampayne: اوه واقعا؟ ببخشید که دارم فضولی میکنمااا ولی مگه من چی گفتم؟
niazkilam: تو جدا چیز خیلی بدی نگفتی این نظر فقط
niazkilam: اه بیخیال دیگه
niazkilam: این خیلیییییی عجیبه
fakeliampayne: بگو دیگهههه ، بدترین چیزی که میتونست اتفاق بیفته چی بوده؟
niazkilam: تو میتونی بلاکم کنی
fakeliampayne: قول میدم که نکنم پرتی بوی😊
niazkilam: خیلی خب خیلی خب باشه من فقط بخاطر اون اسم سفت شدم
YOU ARE READING
pretty boy (Persian Translation)
Fanfiction[COMPLETED] niazkilam: من لیاقت تورو ندارم fakeliampayne: تو لیاقت بیشتر از من رو داری fakeliampayne: لیاقت تموم ستاره های آسمون رو داری Ziam Mayne Fan-Fiction #1