thirty four

4K 716 483
                                    

niazkilam: خیلی خب، ساعت یک ظهره، من سه تا فنجون قهوه خوردم، بیا با هم صحبت کنیم

fakeliampayne: !ظهر بخیر

niazkilam: چطوری؟

fakeliampayne: واقعا خوبم ممنون😊 تو چطوری؟

niazkilam: میخوام ساعت ها رو تختت دراز بکشم و پوستتو لمس کنم و ته ریشت رو احساس کنم، بین ملافه ها غلت بزنی و صدای خنده هات رو بشنوم، کنارت بخوابم و به آهنگ هایی که میخونی گوش کنم و بهت مسیج بدم و بخاطر این همه مدت که پیشت نبودم دلتو به دست بیارم

fakeliampayne: زییییییین ما نمیتونیم اینو کنترل کنیییییییم

fakeliampayne: من الان تو یه پاساژ نشستممممم و مثل یه برج فاک سفت شدمممم

niazkilam: واقعااااا؟؟؟

niazkilam: نمیخواستم اینکارو بکنممممم من فقطططط

niazkilam: اخه لامصبببببب

fakeliampayne: من دارم میرم خونهههههه هیچی هم نتونستم بخرم و دارم برمیگردم چون تو منو روانی میکنییییییی

niazkilam: چرا نمیتونیم جلوی اینو بگیریم؟؟

fakeliampayne: نمیدونم ولی وحشت جنسی داره منو میکشه

niazkilam: من کل این بیست سال زندگیمو در سلامت و باکرگی گذروندم ولی تو اومدی و هرروز منو به فاک دادی

fakeliampayne: امیدوارم بیشتر توی تو بیام و به فاکت بدم

niazkilam: بس کننننننن

fakeliampayne: ببخشیییییید نمیتونم مقاومت کنمممممم

niazkilam: ما باید یه جوری اینو کنترل کنیم

fakeliampayne: شاید اگه بریم بیرون و یکیو به فاک بدیم حالمون خوب شه

niazkilam: وات د فاک

niazkilam: باشه رفیق

fakeliampayne: اوه نه من چی گفتم

fakeliampayne: تو هیچوقت بهم نمیگی رفیق

niazkilam: مشکلی نیست رفیق

fakeliampayne: زین

niazkilam: چی شده رفیق؟

fakeliampayne: این بخاطر اینه که پیشنهاد سکس دادم

niazkilam: چی باعث شده که این فکرو بکنی رفیق؟

fakeliampayne: بس کن خواهشا، حس گنده بودن بهم دست میده و این خیلی مزخرفه، من میخوام بیبیه تو باشم

niazkilam:

niazkilam:

fakeliampayne: دوباره  نه :(

niazkilam:

niazkilam: همیشه بیبیه من باش

*همیشه سکسی باش :/*

pretty boy (Persian Translation)Where stories live. Discover now