thirty nine

3.6K 700 304
                                    

niazkilam: هی

fakeliampayne: سلام! قضیه اون گروپ چتی که نایل زد و قبل از اینکه بتونم حرفی بزنم پرتم کرد بیرون چی بود؟

niazkilam: هیچی نبود بابا یه چرتی بود دیگه

niazkilam: چطوری؟

fakeliampayne: خوب😊 پرتی بوی من چطوره؟

niazkilam: لعنتی سفت شدم

niazkilam: خوبم

niazkilam: میخواستم یه چیزی بت بگم

fakeliampayne: بفرما

niazkilam: خب پس هیجان زده نشیاا

niazkilam: منظورم اینه که، میدونم که این خیلی واضحه و تو اینو میدونی چون هر کی تو این دنیاس میدونه و من کاملا مطمئنم که وقتی بهت بگم تو خوب رفتار میکنی ولی من هنوزم میترسم چون

niazkilam: این لعنتی خیلی ترسناکه و من حتی مطمئن نیستم میخوام اینکارو انجام بدم یا نه

niazkilam: فاک به همه ی اون خونه های شبح زده

niazkilam: یا فیلمای ترسناک

niazkilam: یا سقوط آزاد

niazkilam: نه!!! اصن هیچ چیز نمیتونه با این ترس فلج کننده ی ناشی از اعتراف مقایسه بشه

niazkilam: یه جوریه انگار زندگی هیچوقت نمیخواد تو این حرفو بزنی

niazkilam: در غیر این صورت اصلا ترسناک نمیشد

niazkilam: انگار اون کوپید کوچولوی مسخره از ترس ریده به خودش

*کوپید یا کاپید که نمیدونم تلفظش چجوریه از اون فرشته کون لختاس که خدای یونانی ها به حساب میان😂😂*

niazkilam: اون فاکر عوضی حتما الان رو اون کون بالدارش نشسته و با اون تیرکمون قلب دارش و کهنه ی گوهیش داره به استرس من هرهر میخنده

niazkilam: اون دستای فاکیشم حتما دور اون دیک کوچولوشه چون کینکش ترسیدن منه

niazkilam: فرشته ی کونیه کثیف وات د هل

fakeliampayne: زین

fakeliampayne: داری هذیون میگی لاو

niazkilam: اوه ببخشید شت من استرس گرفتم تو هنو با این اخلاقم آشنا نشدی

niazkilam: فاک به نایل واقعا فاااااک به همه دوستا اینا همش عذاب الهیهههه

niazkilam: خیلی خب... مثلا...من یه جورایی

fakeliampayne: ادامه بده

fakeliampayne: دو دقیقس داری تایپ میکنی چی میخوای بهم بگی

fakeliampayne: چیز بدیه؟؟

fakeliampayne: زییییییین تو داری خییییلی طولانی حرف میزنییی دارم میترسممممم

niazkilam: اوه ببخشید من فقط داشتم خفه میشدم و رفتم تا آب بخورم

fakeliampayne: اوه شت حالت خوبه؟

niazkilam: آره آره خوبم

fakeliampayne: خب چی میخواستی بگی؟

niazkilam: خب راستش

niazkilam: اممم

niazkilam: من واقعا واقعا

niazkilam: اممم

niazkilam: من

niazkilam: از نایل متنفرم

niazkilam: این اعتراف منه

fakeliampayne: اوه؟

fakeliampayne: من فکر میکردم شما دوتا با هم اوکی این :/ چه اتفاقی افتاده؟ باهات کاری کرده؟ باید دوستیمو باهاش تموم کنم؟؟؟

niazkilam: نههههه نه کاری نکرده من فقط از اون حرومزاده ایرلندی متنفرم

niazkilam: فکر کنم کم کم دارم میفهمم که بهم میگفتی از دوستات متنفری ولی دوسشون داری

fakeliampayne: اوه خیلی وقتا اینجوری میشه

fakeliampayne:  من چی؟ از منم متنفری ولی دوسم داری؟

niazkilam: نه

niazkilam:  دوست دارم

niazkilam: تمام

niazkilam: بدون هیچ ویرگولی

niazkilam: و اما و اگری

niazkilam: فقط دوست دارم تمام

fakeliampayne: منم فقط دوست دارم تمام


pretty boy (Persian Translation)حيث تعيش القصص. اكتشف الآن