[COMPLETED]
niazkilam: من لیاقت تورو ندارم
fakeliampayne: تو لیاقت بیشتر از من رو داری
fakeliampayne: لیاقت تموم ستاره های آسمون رو داری
Ziam Mayne Fan-Fiction
#1
Oops! Ang larawang ito ay hindi sumusunod sa aming mga alituntunin sa nilalaman. Upang magpatuloy sa pag-publish, subukan itong alisin o mag-upload ng bago.
harrystyles: آشنا کردن این رفیق با راه و روش گی ها
@niazkilam liked your photo
@louist91 liked your photo
@louist91 commented: بیبی های خوشگله نانازه من چرا من دعوت نبودممممممم کونیاااا؟؟؟
New massage from Zaddyis funny
louist91: وات د فاک؟ شما دوتایی با هم رفتین تدپولز؟ چرا به من نگفتین پس؟؟؟
nialljhoran: رفیق اونا به قرارشون رفتن
niazkilam: چی؟؟؟؟؟
nialljhoran: یادم نبود زین اینجااااااس
nialljhoran: شتتتتتت
nialljhoran: فاکینگ هللللل
louist91: وات د فاک منظورت چیه که رفتن سر قرار؟
niazkilam: مگه تو با هری قرار نمیذاشتی؟
louist91: فااااک
louist91: فاک یو لیام پین
nialljhoran: از همتون متنفرمممم ، من بیش از حد راز داری کردم دیگه نمیتونم نگهشون دارممممممممم
niazkilam: نایل بگو چرا لیام با یه پسر دیگه رفته سر قرار؟
nialljhoran: نمیتونننننننم
niazkilam: شماها فکر کردین که میتونین مسخره بازی در بیارین و هی به من بخندین؟ یا اینکه گند زدین؟ کدومش هان؟ من واقعا فکر میکردم برای اولین بار چندتا دوست پیدا کردم ولی اشتباه میکردم، شماها همش دارین بهم میخندین مگه من دلقکم؟ من واقعا درک نمیکنم چرا لیام درمورد گرایشش بهم دروغ گفته؟ اگه میخواد با پسرا قرار بذاره خب بذاره راه باز و جاده دراز، اصلا جالب نیست که اینو ازم پنهون کرده، اگه از همون اول هیچ چیز جالبی تو من ندیده بود باید به جا دروغ گفتن و خندیدن پشت سرم راستشو میگفت، من به این دوستی نیاز ندارم خب؟؟ من به هیچی نیاز ندارم
louist91: هووووششش بابا بزن رو ترمز
nialljhoran: زین صبر کن
niazkilam left zaddyis funny
louist91: شت مشکلش چیه؟
nialljhoran: توی احمق خیلی باهاش بد حرف زدی، اون اضطراب درونی داره تقصیر خودش نیست که اینجوری عکس العمل نشون میده
