new message from ot4
fakeliampayne: کی چشمش به زینه؟
louist91: ساعت هفت صبحه اون اصن بیدار نیست
louist91: اما به هر حال الان تو اتاق مهمان منه
fakeliampayne: خیلی خب خوبه، من دارم آماده میشم تا تو نیویورک فرود بیام
nialljhoran: فکر کردن به اینکه داری به گذشته سفر میکنی عجیب نیست؟
fakeliampayne: نظری درمورد اینکه هری کجاست دارین؟
louist91: از نایل بپرس
nialljhoran: وات د فاک اون پیش من نیست
louist91: پس کجا میتونه باشه؟
harrystyles: شماها حالیتون میشه که من یه اتاق تو خوابگاه دارم و همینطور زندگی ای دارم که به شما دوتا مربوط نمیشه؟
nialljhoran: هاهاها ضایع شدددد
fakeliampayne: نایل چرا انقد اسکلی اخه، خودتم ضایع شدی
fakeliampayne: حالا هرچی، هری تو همچنان امشب وقتت خالیه؟
harrystyles: برداشتن لیام پین از فرودگاه تنها برنامه ی کل امروز منه
louist91: یادت نره غذا بخوری
louist91: و آب بدنت کافی بمونه
louist91: فقط یادت باشه که طبق برنامه شلوغت عمل کنی
harrystyles: یادم نمیره بچه پررو
nialljhoran: گایز این خیلی مسخره س ، منم میخوام قسمتی از نقشه باشم، میخوام تو این هرج و مرج همکاری کنم
fakeliampayne: ولی تو گند میزنی
nialljhoran: نه نمیزنم! چطور میتونم اینکارو بکنم؟
louist91: با نفس کشیدن
harrystyles: بی شخصیت
louist91: گوش کن نای
louist91: لیام یه کاری میکنه که فکر کنی خیلی خارق العاده ای و جوری خرت میکنه که انگار برای این نقشه مهمی ولی من میدونم تو احمق نیستی
nialljhoran: نه نیستم
louist91: پس، میخوام بهت بگم که اگه ما تورو هم وارد این نقشه کنیم، قطعا میرینی، اگه پیش من باشی به زین لو میدی، اگه پیش هری باشی حواسشو پرت میکنی و اونم هی ماشینو میزنه بغل و شماها هیچوقت به فرودگاه نمی رسید
louist91: بهتره که این وسط نباشی
louist91: جعبه رو بردار و چمیدونم میتونی از تلوزیون من نتفلیکس ببینی تا ما برگردیم
nialljhoran: خییییلی خوب به نظر میرسهههه
harrystyles: به طور غافلگیر کننده ای خوب پیش رفت
fakeliampayne: واااو چه آسون
louist91: جوری رفتار نکنید که انگار احمقه همین، نجیب و راستگو بودن کار سختی نیست
harrystyles: لیام فکر کنم پسرت زیادی رو لویی تاثیر گذاشته
fakeliampayne: فکر کردی پسر تو نذاشته؟؟؟ زین روزی پنج بار بهم فوش میده
louist91: من تربیتش کردمممممم
harrystyles: انگار که اون خیلی خوب تورو تربیت کرده، به خودت نگاه کن، به احساسات آدما اهمیت میدی ، پسر گنده من بالاخره داره بزرگ میشه
nialljhoran: سایزش همچنان قد یه دختربچه نه ساله س
louist91: نایل جنده حالتو میگیرم
fakeliampayne: لطفا امروز گند نزنید گایز، من روتون حساب کردم، سورپرایز زین به این بستگی داره
louist91: ریلکس باش پینو، گرفتیم
harrystyles: زین قبل از اینکه خودت بفهمی بین بازوهاته
YOU ARE READING
pretty boy (Persian Translation)
Fanfiction[COMPLETED] niazkilam: من لیاقت تورو ندارم fakeliampayne: تو لیاقت بیشتر از من رو داری fakeliampayne: لیاقت تموم ستاره های آسمون رو داری Ziam Mayne Fan-Fiction #1