قبل از اینکه اینو بخونید میخوام چندتا یادآوری بکنم چون فاصله زیادی افتاده خیلی چیزا یادتون رفته
1 دایانا لیامه و اولیویا زینه، لیام برای آهنگاش و رمزی حرف زدنشون اسم میخواست و زین اینارو پیشنهاد داد
2 لیام و لری و نایل هر هفته به یه بار به اسم تدپولز میرن که از قضا رو به روی کافه تئو جاییه که زین همیشه میره قرار گرفته، ولی از اونور لری خودشون یه گی کلاب به اسم واندایرکشن دارن که اصن یه جای دیگه س
3 زین با یکی به اسم اولی اولای داستان رل بود چون یارو شبیه لیام بود، با پری ام دوست بودن
4 زین حرف زدنش رو قطع کرد چون همه مسخرش میکردن وگرنه از لحاظ جسمی مشکلی نداره ولی از لحاظ روحی داغونه داغونه :/
5 لری با هم نیستن! لری همدیگه رو دوس دارن ولی انکار میکنن نایل این وسط برا خودش میچره
6 لیام به گی بودن خودش اعتراف کرد و یه شب با هری رفتن تدپولز تا بهش ثابت شه گیه
7 نایل عاشق meme هاست (تلفظش میم هست تازه یاد گرفتم :/) که همون ادیت فان خودمونه
8 هیچکس جز نایل از جای زندگی زین خبر نداره
9 یه بار که نایل داشت سر لیام غر میزد که چرا از من بخاطر درست کردن رابطت تشکر نمیکنی لیام قول داد به یه رستوران ببرتش
فکر کنم همینا کافی باشه
بریم ادامه داستان
_________________________________
fakeliampayne: میشه درمورد اینکه چقدر اون پست قشنگ بود
fakeliampayne: و چقدر من دوست دارم
fakeliampayne: و چقدر تو با استعدادی صحبت کنیم؟
fakeliampayne: اگه کتابت یه چیزی شبیه اون باشه من میام و چهل تا نسخه ازش میخرم چون اون لعنتی یه کار کرد من گریه کنم زین
niazkilam: قصدم گریه کردن نبود
fakeliampayne: من خیلی بهت افتخار میکنم، حتی نمیدونم چرا ولی من فقط بهت افتخار میکنم و دلم میخواد تورو به کل دنیا نشون بدم
niazkilam: میدونی که من چقدر این کارو دوس دارم ولی در حال حاضر دلم نمیخواد دوستات با چیزایی که بهت گفتم تورو مسخره کنن
fakeliampayne: آره منم همینطور، و همینطور دلم نمیخواد بیان و چرت و پرتایی مثل "دیکش خیلی بزرگه" بهت بگن
niazkilam: خب هست
fakeliampayne: .... شاید
niazkilam: من باتمم
fakeliampayne: اوه مای گاد
niazkilam: صبر کن ببینم دوستات از کجا میدونن دیکت چقدریه؟ خیلی وقت بود میخواستم اینو بپرسم
YOU ARE READING
pretty boy (Persian Translation)
Fanfiction[COMPLETED] niazkilam: من لیاقت تورو ندارم fakeliampayne: تو لیاقت بیشتر از من رو داری fakeliampayne: لیاقت تموم ستاره های آسمون رو داری Ziam Mayne Fan-Fiction #1