13. جونسو

461 111 37
                                    

قسمت سیزدهم

*از دید چانیول*

کشیک دادن با این وضع ممکن نبود.

کریس از داخل اتاق داد میزد و حواسم پرت می کرد.

" چطوری من یادت نمیاد!ما سالها باهم بودیم! دوستم داشتی! من دوست پسر لعنتیت هستم! "

سوهو با فریاد زدن جواب داد:" نه نیستی! دوست پسرم اون بیرون، داره دنبالم می گرده. وقتی پیدا کنم و بفهمه که شما با دروغاتون اذیتم کردین، حسابتون می رسه!"

کریس اما بی خیال نمیشد و از هر روشی؛ نرم و مهربون و یا عصبی و بی طاقت ادامه میداد:"چی اینجور بی رحمت کرده! انگار حتی نمیخوای سعی کنی که به یادت بیاری!"

با ماساژ دادن شقیقه هام رفتم به سمت اتاق شون.

خوب بود که بکهیون به طبقه بالا منتقل کرده بودیم. چون درد زانوش زیاد بود و به سختی تونسته بود بخوابه.

دلم براش گرفته بود و دوست داشتم شبونه بحث بی اجازه اومدنش رو تموم کنیم اما کشیک بودم.

با دیدن کریس و اون... پسره... که هنوز نمی تونستم باور کنم خود سوهو عه؛ به دلم لرز بدی افتاده بود. من واقعا قدرت کریس رو نداشتم و اگر اتفاقی برای بکهیون می افتاد با وجود تمام دعوا های ظاهری مون؛ حتی 1 هفته هم دوام نمی آوردم.

صداشون هنوز ام خیلی بلند بود... اون پسر... حتی نمی دونستم که چی صداش کنم. اصلا ممکن بود همه چیز یه تله باشه.!! من که دیگه نمی تونستم چیزی رو دیگه باور کنم...

یکی که از ضعف ما سود میبره ممکن بود کسی شبیه به سوهو پیدا کرده باشه و بهش آموزش داده باشه تا مارو گول بزنه...

اما برای چی...

انگار زیادی بهم فشار اومده بود که چنین سناریو هایی میچیدم.

پسره داد زد:" فکر می کنی خوشم میاد مثل یه کور حتی زیر نور آفتاب هم توی تاریکی باشم؟ اینکه حتی خودم رو درست یادم نیاد؟"

"خب اگه ما واقعا جاسوس ضد تو باشیم؛ باید بدونیم تو اینطوری ای دیگه نه؟ اون وقت چرا باید بهت کلک بزنیم؟ کسی که حتی زندگی خودش یادش نمیاد که ازش اطلاعات نمیکشن و بهش دروغ نمیگن. فقط به ما اعتماد کن!"

"نمی تونم... دست از سرم بردار!!"

کریس می خواست ادامه بده که من با ورودم دخالت کردم:" کریس، نکن. داری هم اون و هم خودت زیادی اذیت می کنی! من بهرحال فکر نمی کنم اون سوهو ما باشه... بیشتر برام شبیه یه تله می مونه... همه چیز زیادی بی نقصه!"

کریس بهم توپید:"داری می گی من سوهو خودم نمیشناسم؟ و نهایتا ؛ اگه اون خودش باشه... اون وقت چی؟"

"اون سوهو نیست... می تونم از ظاهر قضیه همه چیز رو بخونم! حتی اگه سوهو حافظشم از دست بده و یکی گیرش بندازه اون به راحتی خودش آزاد می کنه! اینجوری نمیتونه باشه..."

Oblivion | Sequel to PWHD 🔫Where stories live. Discover now