6. کریس

555 110 40
                                    

قسمت ششم

*از نگاه چانیول*

یه جت آسیب دیده، دو تا مرد زخمی توی یه جزیره ناشناخته که هیچ راه ارتباطی با پایگاه نداره. نداشتن سیگنال و یهو پیدا شدن بکهیون... اینا چیزایی نبود که من موافقت کرده بودم که مسئولیتش قبول کنم، اما بخوام یا نه من مسئول بودم.

بکهیون!!! اون لعنتی ... من حس می کردم این ماموریت به خوشی تموم نمیشه و تائو و راضی کرده بودم بکهیون رو وارد این ماموریت نکنه اما اون پسرک... خودش رو جای هنری جا زده بود و...

تو این جزیره ی کوفتی که با محاسبات بکهیون از روی نقشه ی دی.او فهمیده بودیم یا جزیره ی مقصدمونه و یا نهایتا نزدیکترین جزیره بهش... هیچ سرپناهی وجود نداشت.

نیم ساعتی بود که راه می رفتیم. کسی شکایتی نمی کرد اما مسلما خسته بودن.

حتی اگه تو جزیره ی اصلی نبودیم باز هم اینکه چرا کسی متوجه ما نشده بود عجیب بود و بخوام صادق باشم این من می ترسوند. حداقل اونجوری می دونستم با چی قراره روبرو بشم اما الان...

زخم بک و کریس احتیاج به درمان داشت، ما هم زخم های کوچیکی داشتیم که باید بهشون می رسیدیم و از راه رفتن توی مسیر ناشناخته و بی مقصد خسته شده بودیم.

می خواستم بکهیون رو کول کنم اما باید درس می گرفت از کار بی پرواش...

دیگه از پیدا کردن یه پناهگاه بین اون شاخه ها و مکان خالی ناامید شده بودم و می خواستم بگم که از کوله هامون یه چادر بیرون بیاریم و استراحت کنیم که به یه راه آجری رسیدیم.

اگه مسیر آجر چینی شده بود نشونه ی عبور تمدن بود.

آجر ها روی زمین کهنه خزه بسته بودن اما نمیشد از میزان خزه تشخیص داد قدیمی ان چون جزایر استوایی رشد گیاهی شون خیلی سریع بود.

با شک و تردید مسیر و ادامه دادیم تا به یه عمارت خالی از سکنه و رها شده رسیدیم.

مطمئن نبودم که رفتن و دیدن اونجا ایده خوبی باشه اما از کای خواستم که پیش وسائل، بکهیون و کریس بمونه تا من و دی.او بریم و یه نگاهی به اونجا بندازیم.

خواست اعتراض کنه اما بنظر می اومد که حتی نای چنین کاری رو داشته باشه. به تنه ی یک درخت تکیه دادن و ما اسلحه های کمری مون رو بیرون کشیدیم و به سمت عمارت براه افتادیم.

داخلش کمی شبیه یه آزمایشگاه خالی از سکنه بود اما بعد از بررسی اولیه بنظر می رسید که با وجود خاکی که همه جا رو گرفته بود کهنگی بدنه ش میتونه حداقل اون شب مکان امنی برای موندنمون باشه اما نمی تونستیم ریسک کنیم که بخاطر بی احتیاطی پیدامون کنن.

همه جارو برای پیدا کردن دوربین ها نگاه کردیم اما چیزی نبود. با دستگاه های مخصوصمون اونجارو از نظر وجود نوع خاصی دارو یا اشعه های هشدار و ردیابی هم بررسی کردیم اما پاک بود...

Oblivion | Sequel to PWHD 🔫Hikayelerin yaşadığı yer. Şimdi keşfedin