Hyung I Love You

2.9K 414 34
                                    


P.O.V:یونگی
جایی نبود که نگشته باشم هیچ جا نبود خوبه که مامان شیفته وگرنه منو قیمه قیمه میکرد کلید چرخوندم رفتم تو خونه متوجه شدم تو اشپزخونس

یونگی-هیچ معلومه کجایی پارک جیمین

جیمین-رفته بودم دنبال سوهیون یکمی باهاش حرف زدم

یونگی-سوهیون که گفت تو پیشش نیستی

جیمین-دروغ گفته

پشت سرش راه میرفتم رفت تو اتاقش

یونگی-من نمیتونم باور..

در اتاقشو محکم روم بست و قفل کرد

جیمین-به درک

یونگی-جیمین درو باز کن

جیمین-غذاتو گرم کن بخور منم میخوام بخوابم

یونگی-ساعت هفت

جیمین-خستم شب بخیر

یونگی-شب بخیر

صبح با صدای در بلند شدم

یونگی-جیمینا

سریع از جام بلند شدمو پشت سرش رفتم

یونگی-جیمینا

جیمین-برگرد خونه لباستو بپوش برو مدرسه من یه جایی کار دارم دیرتر میام

یونگی-دست از بچه بازی درار چته

جیمین-هیچی برو مدرسه دیرت میشه من میرم یه جایی برمیگردم دیگه

لباسشو گرفته بودم

یونگی-منم میام

جیمین-اگه مدرسه نبود توروهم با خودم میبردم برو میام دیگه

اهی کشیدم و رفتم تو خونه‌ و بعد از حاضر شدن رفتم مدرسه جلوی در جونگ کوک مچمو گرفت

جونگ کوک-جیمین هیونگ کجاست

یونگی-نمیدونم

جونگ کوک-یعنی چی مگه دیشب پیش هم نبودید

یونگی-صبح یه جایی کار داشت رفت

جونگ کوک-اوه باشه یونگی

یونگی-بله

جونگ کوک-واستون مشکلی پیش اومده

یونگی-منم نمیدونم جریان چیه

جونگ کوک-نامجون هیونگ بهم گفت که از وقتی سوهیون ازتون تعریف کرده اینجوری شدید

یونگی-چی؟

جونگ کوک-نامجون هیونگ گفت که وقتی سوهیون ازتون تعریف کرده تو سرش داد کشیدی که دیگه این حرفو نزنه

یونگی-من ..من فقط اه

تلفنم زنگ خورد

یونگی-بله جیمینا

یه نفر که نمیشناختم جوابمو داد

-شما صاحب این تلفنو میشناسید؟

sweet school's  diaries Where stories live. Discover now