P.O.V:یونگی
یونگی-تومیدونی تهیونگ و جونگ کوک چشونهسرشو به نشونه مثبت تکون داد
یونگی-نمیخوای بگی
ابروهاشو بالا انداخت
یونگی-زبونتو موش خورده؟
جیمین-یونگی خورده
خندید یه لبخند زدمو دربااره اردو بهش گفتم
جیمین-یونگی
یونگی-بله
جیمین-بیا امشب بریم بیرون
یونگی-به بچه ها میگم بریم
جیمین-احمق خودمون دوتایی
یونگی-اوه باشه
نامجون-بچه ها
جیمین-بله
نامجون-بچه ها باید بین تهیونگ و جونگ کوک اتفاقی افتاده باشه
یونگی-این خیلی واضحه نامجون
نامجون-من فکر کنم تهیونگ به جونگ کوک خیانت کرد
جیمین-نامجونا تهیونگ و جونگ کوک اصلا با هم نیستن که یکی بخواد به اون یکی خیانت کنه
نامجون-خو عقبید دیگه تهیونگ به اون میگه بیبی بوی
جیمین-به جونگ کوک؟
نانجون -معلومه که نه=/به دوست پسرش همونی که باهاش به جونگ کوک خیانت کرد
جیمین-نامجون اصلا اونطوری که فکر میکنی نیست کوکی واسم تعریف کرده قضیه رو یه دعوای کوچولوعه حل میشه
همون لحظه تهیونگ اومدو سریع منو با خودش برد
یونگی-چیکار میکنیتهیونگ-دستم به شلوارت مین یونگی کمکم کن
یونگی-چی شده؟؟چرا تو و کوکی انقد عجیبید
تهیونگ-اه قضیش مفصله کمکم میکنی
یونگی-اره بگو چی شده
تهیونگ-دیروز یادته
یونگی-من ماهیم به نظرت؟
تهیونگ-خب اون لحظه ای که شما از کلاسمون رفتید بیرون یکیاز دخترای کلاسمون اومد و ازم یه سوال ریاضی رو پرسید
چشمامو بازو بسته کردم
تهیونگ-بعدش اخر برای مسخره بازی با صدای بچگونه گفت ممنون تهیونگ اوپا عاشقتم جونگ کوک همه اتفاقا رو دید برگشت چون گوشیش دسته من جا مونده بود
یونگی-خب تو باهاش حرف بزن
تهیونگ-گوش نمیکنه که
یونگی-میخوای باهاش حرف...
ناظم تهیونگ رو از پشت میکروفن صدا زد
تهیونگ-چقدر دلم برای صداش پشت میکروفن تنگ شده بود
VOUS LISEZ
sweet school's diaries
Fanfiction-جونگ کوکا کاش میتونستی لبای خودتو بچشی -نیازی بهش ندارم چون خودم یه چیز بهتر دارم ژانر:مدرسه ای،عاشقانه،زندگی روزمره کاپل:ویکوک-یونمین-نامجین وضعیت:تمام شده